ترجمه
فرموده است :
« . . . تا وقت مقرّر بسر آيد ، و مقدّرات جهان پايان يابد ، و واپسين آفريدگان به پيشينيان به پيوندد ، و فرمان خدا درباره تجديد حيات آفريدگان صادر گردد ، در اين هنگام آسمان را به حركت آورد و بشكافد ، و زمين را به لرزه در آورد و بجنباند ، و كوهها را از جا بركند و پراكنده سازد ، و از بيم جلال و سطوت او كوهها به يكديگر كوبيده شود ، و آنانى را كه در اندرون زمين جا گرفتهاند پس از كهنگى و فرسودگى بيرون آورد و زندگى نو بخشد ، و پس از تلاشى و پراكندگى دوباره آنان را گرد هم آورد ، پس از آن چون اراده فرموده است كه اعمال نهان و كارهاى پنهان بندگان را مورد پرسش و بازپرسى قرار دهد ، آنها را از يكديگر جدا و به دو دسته تقسيم مىكند ، دستهاى را نعمت مىبخشد ، و از دسته ديگر انتقام مىگيرد ، امّا فرمانبرداران را به پاداش طاعت در جوار رحمت خود جاى مىدهد ، و آنان را در سراى جاويد خود مخلّد مىسازد ، همان جايى كه ساكنانش هرگز از آن جا كوچ نمىكنند ، و احوال آنها دگرگون نمىشود ، و بيم و هراس ، به آنها رو نمىآورد ، و درد و بيمارى به آنها نمىرسد ، و خطرها براى آنها رخ نمىدهد ، و سفرها آنها را از منزل بيرون نمىكند و از جايى به جايى نمىبرد .
امّا گنهكاران را در بدترين منزلگاه فرود مىآورد ، دستهاى آنها را با غلّ و زنجير به گردنهايشان مىبندد و موى پيشانى آنها را به قدمهايشان متّصل مىگرداند ، و جامههايى از قطران ( روغنى است بسيار بدبو ) و پارههاى آتش بر آنها مىپوشاند ، در عذابى قرار مىگيرند كه گرمى آن بسيار شديد است ، و در جايى مىافتند كه درهاى آن بر روى آنها بسته است ، در آتشى مىسوزند كه جوشان و خروشان است ، و شعلهاش زبانه مىكشد ، و خروشش سهمگين
[ 117 ]
است ، ساكنانش از آن جا كوچ نمىكنند ، و اسيرانش با دادن فديه و غرامت آزاد نمىشوند ، و غلّهاى آن جدا نمىشود ، مدّتى براى آن خانه نيست تا بسر آيد ، و مرگى براى اين گروه نيست تا عذاب پايان يابد . »