16 و لا ينقص سلطانك من عصاك .
17 و لا يزيد فى ملكك من أطاعك :
اين دو جمله مشعر بر تنزيه حقّ تعالى از اوصاف و احوال پادشاهان جهان است ، زيرا كمال سلطنت و قدرت هر كدام از آنها بسته به اين است كه سپاهيانشان بيشتر و فرمانبردارانش زيادتر و مخالفان و گردنكشان بر ضدّ او كمتر باشند ، و ضعف آنان كه موجب سلطه دشمنان و دست اندازى بر قلمرو آنان است در عكس اينهاست ، امّا خداوند متعال چون ذاتا سلطنت و به سبب كمال قدرت استيلا دارد ، نمىتوان تصوّر كرد كه عاصيان با نافرمانى و عصيان خود از حوزه قدرت و فرمانروايى او بيرون روند تا نقصان و شكستى از اين راه بر سلطنت او وارد شود و يا اين كه فرمانبردارى اهل طاعت و عبادت ، بر قدرت و سلطه او بيفزايد ، بلكه او پادشاه و مالك ملك هستى است ،
اوست كه به هر كس بخواهد قدرت مىبخشد و از هر كس كه اراده كند آن را سلب مىكند و هر كه را بخواهد عزيز و هر كه را بخواهد خوار مىگرداند ، همگى خوبيها به دست اوست و او بر هر چيزى تواناست .