فرموده است : عقدت رايات الفتن المعضلة .
يعنى : اين فتنه ، هنگامى كه پديد آيد ، فتنهها و آشوبها و بىنظمى بسيارى را به دنبال خود خواهد آورد ، پديد آمدن اين فتنهها را به رو آوردن شب تار تشبيه فرموده است ، وجه مشابهت اين دو اين است كه همان گونه كه در شب تاريك نمىتوان راه به جايى برد ، در اين فتنه و آشوب نيز نمىتوان به حقّ راه يافت ،
همچنين آن را به درياى متلاطم تشبيه فرموده است . و اين به سبب بزرگى فتنه ، و درهم ريختگى طبقات مردم است كه گروهى گروه ديگر را واژگون و نابود مىسازند ، به همان گونه كه امواج دريا بر يكديگر فرود مىآيند و بر چهره هم سيلى مىزنند . سپس اشاره فرموده است به آشوبها و مصيبتهايى كه پس از اين كوفه را فرا مىگيرد ، چنان كه مطابق نوشته تاريخ نويسان حوادث بسيار و فتنههاى زيادى در آن روى داد كه از جمله آنها فتنه حجّاج و مختار بن ابى عبيده و جز اينهاست ،
و نيز دو واژه عاصف و قاصف را كه به بادهاى سخت گفته مىشود استعاره فرموده است و اين به مناسبت وزيدن تندباد حوادث بر مردم اين شهر است .