ترجمه
« خداوندى كه اوّل است پيش از هر اوّلى ، و آخر است پس از هر آخرى از اين كه او پيش از هر آغازى است لازم آيد كه او را آغازى نباشد ، و از اين كه پس از هر پايانى است ، واجب شود كه او را پايانى نباشد . گواهى مىدهم كه هيچ معبودى جز او نيست ، و در اين گواهى درون و برون و دل و زبان همراهند .
اى مردم دشمنى با من شما را به گناه وادار نكند ، و نافرمانى من شما را حيران و سرگردان نسازد ، هنگامى كه چيزى از من مىشنويد ( خبر از غيب ) با ( شگفتى ) به يكديگر ننگريد ، سوگند به آن كه دانه را شكافت ، و انسان را آفريد ، آنچه را به شما خبر مىدهم از پيامبر امّى است ، كه درود خداوند بر او و خاندانش باد ، گوينده دروغ نگفته ، و شنونده نادان نبوده است . من چنان مىبينم كه مردى بسيار گمراه در شام ، همچون جانوران بانگ بر آورد ، و پرچمهاى خود را در اطراف كوفه نصب كند ، چون دهان بگشايد و دهنه لجامش سخت گردد ، و جاى پاى خود را در زمين محكم كند ، فتنه و آشوب با نيش دندان ، فرزندان خويش را بگزد ، و امواج جنگ به جنبش در آيد ، و روزها چهره عبوس خود را بنمايد ، و شبها سختى و رنج خود را آشكار سازد ، و چون كشت او را هنگام درو رسد ، و براى برداشت آن به پا خيزد ، مانند شتر مست عربده كشد ، و برق شمشيرهايش تابيدن گيرد ، بيرق فتنهها و آشوبهاى سخت بر افراشته شود ، و همچون شب تار و درياى پر تلاطم رو آورند ، و چه طوفانهاى شكننده و هراس انگيزى كه كوفه را درهم شكند ، و تندبادهاى سختى كه بر آن بوزد ، و ديرى نگذرد كه مردم دسته دسته به جان هم افتند ، به
[ 17 ]
گونهاى كه هر كس ايستاده است درو شود ، و آن كه افتاده است لگد كوب گردد . »