فرموده است : أو ليس لكم في آثار الأوّلين . . . تا لا يبقون .
امام ( ع ) در اين بيان به مردم آثار پيشينيان و پدران آنها را كه در گذشتهاند يادآورى مىكند و مىپرسد آيا بدانها عبرت گرفتهايد ؟ و اين از نوع استفهام انكارى [ 3 ] است كه دلالت دارد بر اين كه عبرت نگرفتهاند ، و اين بنا بر اين فرض است كه گذشتگان و پدران آنها از خرد برخوردار بودهاند ، چنان كه اينها همين گمان را درباره آنها دارند . سپس هشدارى است بر اين كه بنگرند و پند گيرند كه گذشتگان باز نمىگردند و بازماندگان باقى نمىمانند ، زيرا همين امر مايه عبرت بسيار است ، و نيز تذكّرى است بر اين كه از اختلافى كه در احوال مردم دنيا مشاهده مىكنند و حالات گوناگون و متنّوعى را كه در مردم مىبينند ، مىتوانند دريابند كه دنيا در هر حالى كه باشد پايدار نيست ، و شايستگى دوام و بقا را ندارد ، و اين مردم دنيا هستند كه يكى مرده و ديگرى بر او مىگريد ، به يكى تسليت داده مىشود ، ديگرى بر روى زمين افتاده و دچار بيمارىها و دردهاست ديگرى به عيادت او مىرود و اندوه او را دارد ، و ديگرى در حال جان دادن و احتضار است ، و آن كه از همه اينها سلامت مانده است در تكاپوى دنياست بىخبر از اين كه مرگ در پشت سر اوست و او را دنبال مىكند و از ارادهاى كه در بارهاش دارد آگاه نمىباشد و خداوند هم از او غافل نيست ، و سر انجام هم بايد به دنبال گذشتگان برود هر چند ماندن او در اين دنيا به درازا كشد .
« ما » در جمله ما يمضي مصدرى است ، و اين كه در بيان گروههاى مردم دنيا مرده را مقدّم داشته است ، براى اين است كه يادآورى مرگ بزرگترين موعظه
[ 3 ] استفهام انكارى اگر به صورت مثبت باشد مورد پرسش منفى است و اگر در سياق نفى باشد موضوع پرسش مثبت است . جواهر البلاغه ( مترجم )
[ 7 ]
است ، واژه جود در جمله : « و آخر بنفسه يجود » را براى كسى كه در حال جان دادن است استعاره آورده است [ 4 ] ، بدين مناسبت كه آدمى هنگام مرگ جان خود را مىدهد و تسليم مىكند ، همان گونه كه جواد يا بخشنده دارايى خود را مىبخشد ،
پس از اين دستور مىدهد كه مرگ را به ياد آورند ، و آن را با آثار و صفات نفرت انگيزش توصيف مىكند كه ويران كننده لذّات و خوشيها ، و تباه كننده شهوات و اميال ، و قطع كننده آرزوها و اميدهاست ، و فرموده است در آن هنگام كه به سوى كارهاى زشت مىشتابيد مرگ را به خاطر آوريد تا يادآورى آن شما را از ارتكاب اعمال ناروا باز دارد ، سپس مردم را ترغيب مىفرمايد كه رو به سوى خدا آورند و از او كمك بخواهند تا مشمول عنايات او شوند و لطف جميل او را بخواهند كه توفيق دهد با مواظبت بر انجام دادن تكاليفى كه بر عهده ما گذاشته است ،
نسبت به اداى حقوق واجب او اقدام كنيم ، و نعمتهاى بىكران او را پيوسته معترف و سپاسگزار باشيم ، و با در نظر گرفتن جلال كبريايى او همه چيز را از او بدانيم ،
كه توفيق نيز از اوست .
[ 4 ] استعاره يكى از اصطلاحات علم بيان است و عبارت از مجازى است كه به علاقه مشابهت در غير معنايى كه براى آن وضع شده است به كار برده مىشود . فرهنگ معارف اسلامى ( مترجم )
[ 8 ]