ترجمة
و در حديث آنحضرت عليه السّلام است كه اين سخن گستر استاد و زبر دست ( و اينسخن را درباره صعصعة ابن صوحان عبدى فرمودند ، و اين صعصعه از بزرگان اصحاب و خواصّ ياران حضرت امير المؤمنين عليه السّلام است او است كه در تشييع جنازه حضرت حاضر و پس از دفن گريست و خاك بر سر پاشيد و اشعارى خواند كه حاضران بگريه در انداخت و او از خطباء و فصحاء و زعماى عرب است ابن ابى الحديد گويد : صعصعه را اين سرافرازى بس كه شخصى مانند على عليه السّلام او را بفصاحت بستايد ، ابن عبد ربّه در عقد الفريد گويد : روزى صعصعة بر معاويه وارد شد در حالى كه عمرو عاص با وى بر سريرى نشسته بودند ، معاوية بعمرو گفت در اين سرير اين مرد ترابى را جاى ده صعصعه گفت :
بخدا قسم من از ترابم از آن آفريده شدم ، و بآن باز ميگردم ، لكن تو اى معاويه شراره از شرارهاى دوزخى ) سيّد رضى گويد : منظور از لفظ شحشح سخنور استاد و خطيب زبردست ماهر را خواستهاند
[ 1123 ]
و هر سخن گستر زبردست تند گفتار را شحشح گويند و اين لفظ در غير اينجا معنايش بخيل و ممسك است .