ترجمة
از نامههاى آنحضرت عليه السّلام است بسرهنگان سپاهيانش ( كه در آن از حقوق امير و مأمور بر يكديگر سخن راندهاند ) :
[ 902 ]
اين نامه از بنده خداى علىّ ابن ابيطالب امير مؤمنان است ، بسوى مرز دارانش ( يا بگرد آورندگان خراج و اموال كشورش ) .
پس از ستايش خداوند يكتا ، و درود بر حضرت مصطفى ( ص ) ، سزاوار است كسيكه فرمانش بر مردم روان است باينكه فضلى كه باو رسيده ، و نعمتى را كه بدان سرفراز گرديده است حالش را بالنّسبة برعيّت دگرگون نسازد ( و از روى كبر و تنافر جور و تطاول را چنگ نيازد ) و اينكه با نزديك شدن به بندگان خداى ، و مهربانى بر برادرانش به نعمتى كه ذات اقدس الهى وى را روزى فرموده است بيفزايد .
آگاه باشيد ( والى و رعيّت را بر يكديگر حقوقى است امّا ) حقّ شما بر من آنست كه را زيرا از شما پنهان ندارم مگر در جنگ ( كه رازش فاش كردنى ، و نقشهاش گفتنى نيست ) و هم كارى را بدون شور با شما خاتمه ندهم ، جز در حكم شرعى ( كه چون والى از تمامى رعيّت دانشمندتر است با مشورتش نيازى نيست ) و در رساندن حقّى را بمركزش كوتاه نيامده ، و تا آن را بجايش ننهاده نياسايم ، و اينكه در دادن حقوق شما را با هم برابر گيرم ، هر آنگاه كه من ( نعمت خدا دادى را بجايش صرف نموده و ) با شما چنين كردم ، بر خدا است كه نعمتش را بر شما تمام فرمايد ، امّا حقّى كه مرا بر شما است فرمانبردن است ، و اينكه رخ از فرمانم برنتابيد ، و در كاريكه من تصويب كنم كندى ننمائيد ، و اينكه در راه حق ( پيكار كنيد ، و دست از جان بشوئيد و ) بدرياهاى مهالك شناور شويد ، شما اگر اينها را درباره من ( بجا آوريد فبها ،
و اگر بجا ) نياوريد هيچكس در نزد من از كجروتان راندهتر نيست ( و چون او باعث تشتّت و پراكندگى امر امّت ميشود ) پس او را عقوبتى سخت خواهم كرد ( كه باعث عبرت ديگران گردد ) و رهائى و رخصتى براى او در نزدم نميباشد ، پس شما اين دستور ( عالى و اين پند دلنشين ) را از فرماندهانتان فرا گيريد و آن چيزيكه خدا امرتان را با آن بسامان ميآورد ، بآنها ببخشيد ( و از فرمانشان سر برنتابيد ، تا امور كشور در اثر اين هماهنگى منظّم گردد ) و السّلام .