ترجمة
حسن جانم ، بدانكه تو را به پيش روى راهى است ( بسى ) دراز و دور ، يا رنج فراوان ،
و تو ( براى اينكه آن راه را بآسانى در سپرده ، و ناهمواريش را بر خويش هموار گيرى ) ناگزير از آنى كه در راه طلب آسايش نيكو آماده بوده ، و آن اندازه از زاد و توشه ( كردارهاى نيك ) برگيرى كه براى
[ 833 ]
رسيدن به مقصد و منزلت كافى بوده ، و پشتت هم از بار ( گران مظالم ) سبك باشد .
اى حسن ، نكند كه بيش از سر حدّ توانائيت از آن بار بر پشت گيرى ، تا اينكه ( در فرداى محشر ) سنگينى آن بار تو را وبال باشد ( و بهلاكت و رسوائيت كشاند ) هر آنگاه كه از گروه مستمندان كسى يافتى كه توشهات را براى روز رستاخيز بدوش كشنده ، و در فردائى كه بدان نيازمندى بتو رسانندهاش باشد پس آن را غنيمت شمرده بيدرنگ و توانى بارت را بدوشش نه ، و در صورت قدرت و توانائى بيشتر ( با وى انفاق كرده ) و زيادتر توشهات را با وى حمل كن ،
زيرا كه ممكن است وقتى تو ( بخود آمده ، و بياد فردايت افتاده ، و براى احسان در حقّ وى ) به طلبش برآئى ، و ويرا نيابى ، پس اكنون كه دارائى و توانائى دارى ، هر كه از تو قرضى خواست بده ، تا آن وامدار در روز گرفتارى و بيچارگى آن را بتو باز پس دهد ( قرض بتهى دستان قرض بخدا است ، و خدا بهر كس مقروض شد ، چندين برابر او خواهد كرد ) .
اى پسر زهراء ، بدانكه تو را گردنه سخت و دشوار در پيش است كه حال سبكبار در آن نيكوتر از سنگين بار ، و حال كند رفتار در آن زشتتر از شتابان است ( و همانطوريكه گفتم براى اينكه تو از خيل پيشاهنگان باشى با انفاق در حقّ مستمندان خود را آسوده و سبكبار خواه ) براستى كه فرودگاه تو بناچار ( بيرون اين دو منزل نيست ) يا بر بهشت است يا بر دوزخ ، پس پيش از فرود آمدن و وارد شدنت ( بيكى از اين دو از كردارهاى نيك ) براى خويش توشه بيندوز كه پس از مرگ ديگر جستن خوشنودى و رضا ( ى خدا براى تلافى مافات در كار نبوده ) و بازگشت بسوى اين جهان ممكن نيست .