ترجمة
آرى خداى من ( با تمام اين اوصاف كه گفته آمد باز هم در هيچ عصرى ) زمين از حجّتى كه برپا دارنده دين خدا باشد خالى نيست ، حال آن امام و حجّة يا ( مانند هر يك از ائمّه يازدهگانه ) پيدا و مشهود است و يا همچون امام عصر عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف ) ترسان و پنهان است . تا اينكه دلائل و حجج آنها ضايع نگردد ( با اينكه اين فرمايش حضرت دليل واضحى است بر حقيقت مذهب شيعه و وجود ائمّه اطهار سلام اللّه عليهم اجمعين با اين وصف ابن ابى الحديد معاند بىانصاف بايراد تأويلات بارده برخاسته در صفحه 313 جلد 3 گويد شايد مراد حضرت اوتاد و ابدال باشند لكن در اقامه دليل درمانده است ما از اين مردك نانجيب ميپرسيم اين اوتاد و ابدال كيانند و در چه زمان يكى از آنها در بين مردم ظاهر شدهاند ، تو كه بقول خودت اهل اطّلاع و تاريخ ، هستى چطور شد كه حتّى براى يك مرتبه در تاريخ خودت از آنان نام نبردى بارى حضرت فرمايد ) آنان چندند و كجايند ، سوگند با خداى كه آنان از حيث شماره كم و از حيث رتبه و منزلت در نزد خداى بسى بزرگ و ارجمندند ، خداوند حجّتها و آيات باهره خويش را بوسيله آنان نگهدارى ميكند ، تا اينكه آنها آن آيات را روشن را بكسانى مانند خودشان
[ 1086 ]
( از شيعيان ) بسپاراند ، و تخم آن آيات را در دلهاى مانندگان خويش بپاشند ، علم و دانش با حقيقت و بينائى به آنان روى آورده ، و مباشر روح ايمان و يقين گرديدهاند ، و آنچه را كه اهل عيش و لذّات دنيا سختش شمردهاند ، آنها آن را بر خويش آسان گرفتهاند ، و بآنچه كه جهّال و نادانان از آن ترساناند مأنوساند در جهان با پيكرهائى زندگانى كردند كه جانهاى آن پيكرها بجاهائى بس بلند پيوستهاند ( و شاهباز بلند پرواز روحشان در ملكوت اعلا بسير و تفرّجاند ) ايناناند جانشينان خداى در روى زمين كه بشر را بسوى دين خداى ميخوانند ، آه آه كه تا چه اندازه دلباخته ديدار آنانم ( تا مگر اندوه دل را فرو نشانم ، و كمى سينه را از بار گران دانش سبك سازم ولى چه توان كرد كه دست تقدير آنان را در روزگارى كه من نيستم بوجود خواهد آورد ) اى كميل اكنون اگر خواستى بازگرد ( كه آزادى ) .