ترجمة
از خطبههاى آنحضرت عليه السّلام است سپاس خداوندى را سزد كه برتر از مانند بودن به آفريدگان ، و اوصافش بر گفتار وصف كنندگان ميچربد ( و زبان گويندگان از شماره نيكوئيهايش زبون و درمانده است ) خويش را بشگرفيهاى آفرينش به بينندگان نمايانده ، و به بزرگى و ارجمنديش از انديشه آنانكه دربارهاش بوهم اندراند نهان است ( افكار و عقول هرگز به حقيقت كنه ذاتش رسيدن نياراند ) پروردگاريكه بدون آموختن دانشى از ديگرى ، و بىآنكه نيازى بفزودن ، و فائده بردن از دانشى داشته باشد ( بكلّيه امور دنيا
[ 601 ]
و آخرت ) دانا است ، خداونديكه تمام آفرينش را بدون فكر و انديشه آفريده است ، نه تاريكيها ؟ گردن در ميان گيراند ، و نه از روشنيها روشنى جويد ( تمامى روشنيها بانوار جمال درخشان او روشن و جائى از نور او خالى نيست تا تاريك باشد ) نه شب او را دريابد ، و نه روز بر او گذر كند ( زيرا او خود خالق خورشيد و ماه ، و زمان و مكان و صاحب جسم و داراى ديده نيست ) آفرينش را با ديده در نيابد و دانشش بوسيله آگهىهاى از ديگرى نيست ، و همه اخبار گذشته و آينده نزدش يكسان است .