ترجمة
از نامههاى آنحضرت عليه السّلام است كه ببرخى از كاركنانش نگاشتهاند ،
( لكن ارباب سير و تواريخ ننگاشتهاند كه آن به چه شخص ، و در چه شهر نوشته شده است ) .
پس از ستايش خداوند عالم ، و پيغمبر خاتم ، مرا از تو خبرى رسيده است كه اگر ( آن خبر درست باشد ، و آنكاريكه گفتهاند ) تو بجاى آورده باشى ، البتّه پروردگارت را خشمگين ساخته و پيشوايت را نافرمانى كرده ، امانتت را خوار پنداشته ( و آن خبر اين است كه ) بمن رسيده كه تو زمين را ( كه ديگران رنجها كشيده ، و درختان ميوهدارى در آن بوجود آوردهاند ، تو اشجارش را كنده ، و بستانش را ) برهنه ساخته ، و آنچه در زير و پاى ، و در دو دستت بوده گرفته و خورده ( منكه تو را بكار گماردهام ، هنگاميكه اين داستان را از سوى تو شنيدم ، از بيم كيفر يزدان بر خويش لرزيدم ، لذا برسيدن اين نامه فورى دخل و خرج خود را رسيدگى كرده صورت ) حساب خود را براى من بفرست ، و بدانكه حساب كشيدن خداى از حساب كشيدن مردم ( بسى دقيقتر و سختتر و ) بزرگتر است .