ترجمة
پسر جانم ، بدانكه ( كليد ) گنجهاى آسمانها ( ى برافراشته ) و زمينها ( ى گسترده شده ) بدست قدرت خداوندى است كه ( از بس شما بندگان را دوست دارد ) تو را فرمان راند كه ( در مشكلات امور ) او را بخوانى ، و او نيز پذيرفتن را برايت عهده دار گرديد ، از تو خواست از او بخواهى تا ببخشد ، و جوياى مهر در رأفتش باشى تا مهربانى كند ، او بين تو و خودش حاجب و دربانى باز نگذاشت تا او را از تو بپوشد ، و ناچارت نساخت ، تا ديگرى را بسوى وى شفيع و ميانجى قرار دهى ، و اگر گناهى از تو سر زد از توبه و بازگشت مانع نگرديده ، در كار كيفرت شتاب نفرمود ، و بدانجا كه سزاوار رسوا شدن بودى رسوايت ننمود ، و در پذيرفتن توبه بر تو سخت نگرفت ، بواسطه جرم و خطا با تو راه پرخاش و مناقشه نسپرد ، و از مهر و رحمت خويش نوميدت نداشت ، بلكه تن زدنت را از گناه بمنزله كار نيك تلقّى فرموده ، ( و اگر گناهى از تو سر زد آن ) گناه را يك گناه ، و كار نيكت را ده برابر محسوب داشت ، درگاه توبه و خوشنودى خويش را ( از تو ) برويت بگشاد ، همينكه او را بخوانى ندايت را بشنود ، و هر آنگه با وى به نياز و راز پردازى رازت را بداند ،
( و ريش درونت را مرهم نهد ) اين خداى مهربان است كه بخلاف بندگان خواهش خويش را با وى در ميان ميهنى ، و از رنج و اندوهت بنزدش شكايت ميبرى ، چاره رنج و گرفتاريت را از وى جويا ميشوى ، و در كارهايت از وى يارى ميجوئى ، و از گنجهاى مهر و رحمتش چيزهائى درخواست مينمائى كه جز او ( ديگرى ) توانائى بخشودن آن چيزها را ندارد ( و آن چيزها عبارتند ) از قبيل افزايش عمرها ، سلامتى پيكرها ، فراخى روزيها ( برآورده شدن آمال و آرزوهاى ديگر اينجهان ) آنگاه كليدهاى گنجها ، و خزانههاى خويش را روى اين اصل بدو دست تو داد ، كه فرمانت راند ، تا هر چه خواهى از وى خواهى ( بنابراين تو كه كليد دعا را بدست دارى ممكن است )
[ 836 ]
هر زمان بخواهى درهاى نعمتش را بدعا بگشائى ، و بارانهاى پياپى رحمتش را درخواست نمائى ( حسن جان خداى جهان نواى زارى و ناله نيازمندان را كه دست بدامان عنايت و كبريائى او دراز كرده ، و از سر سوز مينالند ، بسيار دوست ميدارد ، اين درگاه را بسيار بكوب ، و رفع گرفتاريها را از او خواه ، و اگر ديدى كه حاجتت دير بر آورده شد ) نكند كه اين كندى اجابت او تو را نوميد و مأيوس سازد ( و دست از طلب بدارى بلكه سخت پافشارى كن ، و بدان كه حاجت تو جز از آن درگاه روا نگردد ) بسا شود كه پذيرش درخواست تو تأخير افتد ، تا آنكه پاداش درخواست كننده بزرگتر و عطاى اميدمند فراوانتر گردد ( زيرا تاخير اجابت موجب زيادتى دعا و بسيار شدن اجر است ) و بسا شود كه چيزى از وى خواهى و آنرا ندهد ، و بهتر از آن را يا در دنيا يا در آخرت بتو ارزانى فرمايد ، يا آن خواهش بمنظور چيزيكه آن براى تو بهتر است روا نميشود يا آنكه بسا چيزيكه از وى خواهى كه اگر آنرا بتو دهد تباهى دينت در آن باشد ، بنابراين بايد در خواستهاى تو از روى در چيزى باشد ، كه خوبيش پايدار ، و گرفتاريش از تو بركنار باشد ( تا ميتوانى از درخواستهاى اين جهان كه زود گذر است ديده بپوش ، و فقط روح و رحمت و رضوان آن جهانى را از وى درخواه ، كه فقط براى تو آن ميماند ) و مال براى تو نخواهد ماند ، تو نيز براى مال باقى نخواهى بود .