ترجمة
از سخنان آنحضرت عليه السّلام است ، در فضل ذكر خداوند تعالى ( و ستايش ذاكرين ) و آنرا هنگام تلاوت آيه شريفه رِجالٌ لا تُلهيهِم تِجارَةٌ وَ لا بَيعٌ عَن ذِكرِ اللَّهِ ، كه در سوره 24 آيه 27 مندرج ، و معنايش آنست كه مردانى هستند كه بازرگانى و خريد و فروش از ياد خدا بازشان نميدارد ايراد فرمودهاند :
خداوند پاك ذكر و ياد بود خويش را روشنى دلها ( ى ذاكرين ) قرار داد ، تا پس از كرى بواسطه آن بشنوند و بعد از تاريكى ببينند ، و پس از كين توزى رام و نرم رفتار گردند ، براى خداونديكه بخششهايش گرامى است در گير و دار دوران ، و روزگار اينكه نشانههاى دين در آنها گم است ، بندگانى است كه همواره در افكار و عقول ( و دل و مغز ) ايشان است ، و با آنان راز ميگويد ( و بانوار درخشان جمال دلكش آنها را از ظلمات غوايت نجات ميبخشد ) پس آنان در ديدهها و گوشها و دلها از نور بيدارى ( و پرتو حسن ازل و عشق بحقّ و هدايت ) چراغى افروختند ، و مردم را متذكر ايّام خدا نموده ، و روزگارهاى سختى كه بر امم سالفه گذشته يادآورى كرده ، و آنها را از سطوتش ترساندند ، آنانند همچون راه نمايان در بيابانها كه هر كه راه ميانه گزيد روشش را ستوده ،
برهائيش مژده دهند ، و هر كه بسوى راست و چپ گرائيد سرزنشش كرده از هلاكتش بترسانند ( آرى ) آنانكه چراغهاى اين تاريكيها ، و رهنمايان اين مشتبهاتاند چنيناند ، براستيكه از براى ذكر و ياد بود خدا اهلى است كه از جهان آنرا گزيده ، و بازرگانى و خريد و فروش از آن سرگرمشان نميسازد ، دوران زندگى را با آن ذكر بسر برده ، و به سخنان ترساننده بيخبران را ندا در داده ، و گوشهاى آنان را از
[ 631 ]
حرامهاى خدا پر ميسازند ، هم مردم را بعدل و راستى امر ، و از زشتى تهى كرده ، و هم خود آن را بجاى آورده ، و از اين باز مىايستند ، تو گوئى با اينكه آنان در جهانند ، جهان را بزير پى سپرده و بآخرت رسيده ، و آنچه در پشت اين پرده است ديدهاند ، مثل اين است كه از نهانيهاى برزخيان در طول ماندنشان در آنجا مطّلع و قيامت وعدهايش را بر ايشان اثبات كرده است ، پس آنان پرده از احوال قيامت را براى اهل دنيا باز كردند ، بدانسانكه گوئى ايشان نگران آنچه كه مردم هستند نيستند ، و آنچه كه آنان نمىشنوند مىشنوند ، و اگر از روى خرد اقامتگاههاى پسنديده ، و نشيمنگاههاى شايسته آنان را تصوّر كنى ( و ببينى كه آنها چگونه با ياد خدا رخ از هر چيز برتافتهاند ) در حاليكه دفاتر اعمال خويش را گشوده ، و براى رسيدگى بحسابشان بر هر عمل كوچك و بزرگى كه بدان مأمور شده ، و در كارش كوتاهى كردهاند ، از اين نهى كرده شده ، و در آن قصور ورزيدهاند آمادهاند ، آناناند كه بار سنگين گناهانرا بر پشتشان بار ، و از كشيدنش درمانده و ناتواناند ، همچون دردمندان ميگريند ، و با گريه و ناله بيكديگر پاسخ ميدهند ، در مقام توبه و پشيمانى و اعتراف بگناه با فريادهاى دلخراش بخدا روى آوردهاند ،
البتّه ( اگر بسوى آنان نظر افكنى ) نشانههاى هدايت و چراغهاى در تاريكى را مينگرى ، كه فرشتگان گرد در ميانشان گرفته ، و با وقار و سكينه بر آنان فرود آمده ، و درهاى آسمان برويشان گشوده شده و جاهاى ارجمند و پاكيزه برايشان آماده گرديده ، مراكزيكه خدا بآنها مطّلع و آگاه و از پشت كارداريشان ( در بندگى ) خرسند بوده ، مقام عبوديّتشان را مىستايد ، آنان با خواندن خداى نسيم عفو و آمرزش ( از گناه ) را استشمام مينمايند ( و مغز جانشان از فكر گلهاى بهشتى عبير آگين ميگردد ) همه بفضل و كرم خدا نيازمند و كروگان ، و در برابر بزرگوارى او اسير و بسته بند فروتنىاند ، درازى زمان اندوه ( و علاقه و عشق بخدا جگرشان را لالهسان داغدار ) و گريه بسيار دلها و ديدگانشان را مجروح و زخمين ساخته است ، براى هر درى كه از آن وسيله شوق و رغبت بسوى خدا است آنان را دستى است كوبنده ( كه در نيمههاى شب كه موجودات بخواباند ، آن درها را ميكوبند ، و بخانههاى لطف و كرامت الهى وارد بشوند ) سئوال و درخواست خويش را از كسى مينمايند كه گشادگيها پيشش تنگ نميگردد ، و خواستاران از وى نوميد نميشوند ، بنابراين ( اى شنونده عزيز ، و خواننده گرامى پيش از آنكه
[ 632 ]
بحساب تو برسند ) تو خودت بحسابت رسيدگى كن ، چرا كه حساب ديگران را محاسبى است غير از تو كه بآنها ميرسند .