ترجمة
از سخنان آنحضرت عليه السّلام است روزيكه در صحنه پيكار صفّين فرزند برومند خويش حضرت امام حسن عليه السّلام را ديد كه بپهنه رزم پويا است ، فرمود :
بجاى من اين جوان را ( كه با نيروى تهمتنى و دلاورى بعرصه كين گرايان است ) مالك شويد و نگهداريد تا مرا درهم نتوفد ( و خاطرم را بكشته شدنش آشفته نسازد ) چرا كه من بمرگ اين دو جوان « حسن و حسين عليهما السّلام » بخل ميورزم تا مبادا پيوند رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله ( بقتل آن دو ) گسيخته آيد .
سيّد رضى رحمة اللّه عليه فرمايد : اين كلمه إملكوا عنّى هذا الغلام از آن حضرت عليه السّلام از عالىترين و فصيحترين سخن و كلام است ( گر چه اجماع خاصّه و عامّه است كه حسن و حسين ( ع ) فرزندان رسولخدا و ائمّه طاهرين عليهم السّلام ذريّه و نسل آنحضرتاند ، و چند آيه از قرآن مانند آيه مباهله و ديگر آيات شاهد اين معنى هستند ، لكن براى اثبات اين سخن داستان شيرينى است نقل ميشود :
شعبى گويد : شبى ناهنگام حجّاج ابن يوسف با حضار من فرمان راند ، و من از ترس وضوء گرفته وصيّت كرده پس از توديع اهل خويش بر وى در آمدم ، بمحض ورود نطعى چرمين گسترده ، و تيغى در دست جلاّد برهنه ديدم سلام كردم ، مرا گفت بنشين و مترس كه تا فردا ايمنى ، آنگاه گفت پيرمرديرا كه بغلها و زنجيرها مقيّد بود بياوردند ، و گفت اين شيخ مدّعى است كه حسن و حسين عليهما السّلام فرزندان رسولخدا ( ص ) ميباشند ، چنانچه دليلى از قرآن بر مدّعايش اقامه نكند كشته خواهد شد .
شعبى گويد : نيك نگريستم ديدم آن شخص سعيد ابن جبير است ، بر مرگش تأسّف خوردم ، زيرا گمان نداشتم بتواند دليلى از قرآن اقامه نمايد ، حجّاج نيز مطلب را دوباره مكرّر و سعيد را تهديد بقتل كرد او گويد : سعيد لختى بانديشه و خاموشى گرائيده ، سپس سر برآورده ، اين آيه را كه در قرآن مجيد سوره 6
[ 588 ]
آيه 86 ميباشد خواندن گرفت وَ مِن ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَيمانَ وَ أَيُّوبَ وَ يُوسُفَ وَ مُوسى وَ هرُونَ وَ كَذلِكَ نَجزِى المُحسَنينَ يعنى از ذرّيه ابراهيماند داود ، و سليمان ، و أيّوب ،
و يوسف ، و موسى ، و هرون ، و ما اينطور نيكوكاران را پاداش ميدهيم ، آنگاه ساكت شد ،
حجّاج گفت بخوان ، سعيد خواند : وَ زَكرِيَّا ، وَ يَحيى ، وَ عيسى كُلٌّ مِنَ الصَّالِحينَ ،
زكريّا ، و يحيى ، و عيسى ، نيز از فرزندان ابراهيم و همه از نيكاناند ، پس از حجّاج پرسيد ؟ در صورتيكه عيسى را پدرى نيست و تا ابراهيم خليل اللّه فاصله بسيارى دارد فرزند آنحضرت باشد ، البتّه حسن و حسين عليهما السّلام كه پسران دختر پيغمبراند بطريق اولى اولاد آنحضرتاند ، حجّاج وقتى اين برهان استوار را شنيد امر كرد ، تا ده هزار دينار بسعيد دادند ، و با احترام تمام مرخّصش كردند ، شعبى گويد با خويش گفتم بايد از اين پس علم قرآن را از اين شيخ فرا گيرم ، روز ديگر پس از مرخّصى گرفتن از حجّاج در ؟ طلبش بر آمدم او را در مسجدى يافتم كه نشسته و آن وجه را ده دينار ده دينار بمردم تقسيم كرده ميگويد : اين نيز ببركت حسن و حسين عليهما السّلام ميباشد ، و در اين موضوع داستانهاى شيرينى است براى روشنى چشم شيعيان بهمين اندازه اكتفا شد .