ترجمة
از خطبههاى آنحضرت عليه السّلام است كه در ستايش حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و پند بعرب ، و از پيش آمدهاى ناگوار بيان و اخبار فرموده :
از خدا يارى ميجويم ، بر چيزهائيكه دور كننده شيطان ، و او را ( از غواى انسان ) نگهدارنده ميباشد ، ( وقتى كه انسان از جانب خداوند توفيق عبادت و اعمال شايسته پيدا كرد شيطان از او دور ميشود ) و از او كمك ميطلبم كه ( باغواى نفس امّاره ) در دامهاى فريب او نيفتم ، و گواهى ميدهم كه محمّد ( ص ) بنده و فرستاده و پسنديده و برگزيده او است ، چيزى با بزرگوارى او برابرى نكند ، و فقدانش را جبران ننمايد ، شهرستانها ( ى جهان ) پس از گمراهى تاريك كننده ، و نادانى خيره شونده ، و ستمكاريهاى
[ 393 ]
بكمال رسيده ( كه در زمان جاهليّت از قبيل بتپرستى ، و خون ريزى ، و غارت ، و دزدى كه معمول بود ) بدو روشن شدند ( و دست از آن عادات زشت كشيدند ) در صورتيكه ( پيش از پيدايش آنحضرت ) مردم حرام را حلال ، و دانشمند را خوار ميگرفتند ، بدون داشتن پيغمبر ( حاضر و پيروى كردن از دستورات پيغمبران گذشته ) زندگى كرده ، و در حال كفر و طغيان ميمردند ، پس اى گروه عرب شما ( پيكانهاى ) بلاهاى نزديك شونده را نشانهائيد ، پس از مستيهاى نعمت و سختيهاى نقمت بپرهيزيد ( و هنگام آسودگى دنيا براى بيچارگى عقبى چاره بينديشيد ) و ثابت قدم باشيد هنگاميكه گرد تاريكى بالا گيرد ، كجى فتنه آشكارا شود ،
نوزادش ظاهر ، و پنهانش پيدا گردد ، قطب و ميله آن آسياى فتنه بدان نصب و او را بگردش اندازد ،
آن فتنه و تبهكاريها و راههاى نهانى آن آشكار ، و زشتيها از آن پيدا شود ، نموّ و رشد آن فتنه همچون نموّ دوران جوانى ، و اثر آن مانند اثر ( ضربت ) سنگ سخت است ( كه بهر چيزيكه بخورد ميشكند ) آن فتنه را از هم بأرث ميبرند ستمگر اينكه اوّل ايشان كشاننده آخرى ، و آخرى ايشان پيروى كننده از اوّلى ميباشد آنها از ميل و رغبتى كه بدنياى پست دارند ( در تحصيل آن ) بر يكديگر پيشى ميگيرند ، و بر سر مردار گنديده ،
و بدبوى جهان از فرط ميل و حرص مانند سگ با هم دشمنى ميورزند ، پس از اندك زمانى ( كه وارد قيامت شده و نتيجه اعمال سوء خويش را ديدند ) پيشوا از پيرو ، و پيرو از پيشوا هر دو از هم با دشمنى فراوان دور شده ، و هر يك پس از ديدار ديگرى را لعن و دشنام ميدهند ، چنانكه قرآن كريم بدان اشاره كرده فرمايد :
وَ يَومَ القِيمَةِ يَكفُرُ بَعضُكُم بِبَعضٍ وَ يَلعَنُ بَعضُكُم بَعضاً در قيامت بعضى از شما بعض ديگر را كافر دانسته ، و يكديگر را لعنت ميفرستيد در اينجا حضرت بعنوان جمله معترضه پايان كار برپا كنندگان فتنهها ، و پيروان آنها را در قيامت ، و بيزاريشان را از يكديگر بيان فرموده ، و باز رجوع باصل مطلب نموده فرمايد ) : پس بعد از اين فتنه مقدّمات فتنه سختتر و تندترى پديدار شود كه دلها را پس از پايدارى بلرزاند ، و مردها را پس از سلامتى گمراه سازد ، هنگام رو آوردن و رسيدن آن فتنه خواهشها گوناگون و رأيها ( ى درست به نادرست ) مشتبه شوند ، هر كس در صدد دفع آن فتنه برآيد شكسته شود ، و هر كس در نابوديش كوشش كند خرد و نابود گردد ، مردم ( از فرط وحشت و اضطراب ) در آن فتنه يكديگر را همچون خرهاى وحشى در كلّه بگزند و گاز گيرند ، در حاليكه بند ( پيمانها و عهود دين ) شان سست و لرزان ، و
[ 394 ]
روى كار ( راه بيرون شدن از آن فتنه ) ناپيدا باشد ، دانشمندان در آن فتنه ( از ترس خاموش و ) گم و ستمگران در آن ( بسيار و ) گويا باشند ( همانطوريكه شخص سوار با آهن دهانه اسبش به پياده كه در جلوش روان است در حال غضب صدمه ميزند ) آن فتنه با آهن لجام ( و مقدّمة الجيش لشكرش ) صحرانشينان را كوبيده ) و آنها را با سينه مركبش درهم خرد ( و از هم پراكندهشان ) سازد ، تنهايان در آن تباه ، و چابك سواران را هلاك سازد ( متديّنين گوشهگير و دليران با تدبير كشته شوند ) آن فتنه با تلخى ( صبر و ) قضا دارد گشته ،
خونهاى خالص و تازه را بدو شد ، در نشانه دين رخنه افكنده ، پيمان يقين را بشكند ( قوانين شرعيّة را نقض و ديگر گون سازد ) پاك مردان زيرك از آن گريزان ، و ناپاكان بيخرد وارد در تدبيرات آن شوند ، آن فتنه پر رعد ، پر برق ، پر شتاب است ، دامان از ساق بركشيده ، خويشان و نزديكان در آن از هم جدا ،
و دين اسلام از آن دور است ، گريزان از آن دردمند ، و كوچ كننده از آن مقيم در آن است ( خلاصه در آن موقع خونريزى و كشتار در اغلب نقاط زمين ظاهر و هيچكس از چنگال آن رهائى ندارد ) .