ترجمة
من از كار بخيل بشگفت اندرم كه او چسان مىشتابد بسوى فقريكه از آن گريزان است ، و غنا و
[ 1074 ]
ثروتى را كه جويا است از دست گذارنده است ، در جهان همچون فقراء زندگانى ميكند ، و در آخرت حساب اغنيا را پس ميدهد ، و نيز از آن خودخواه گردن كشى بتعجّبم كه ديروز آبى گنديده و فردا لاشه كثيفى بيش نخواهد بود ( چنين كسى كبر و نخوتش براى چيست و چرا اوّل و آخر خود را بياد نميآورد ) و باز تعجّب دارم از كسيكه آفرينش را مينگرد و در وجود آفريدهگار دچار شكّ و ترديد است ، و هم تعجّب دارم از كسيكه مىبيند مردم براه مرگ رواناند ، و او خود مرگ را فراموش كرده است .
و همچنين عجب دارم از آنكه عالم آخرت را منكر است در صورتيكه نشأة دنيا را نگران است ( و باز غافل است از آنكه خداى هستى ده همان خداى نيست كننده و زنده نماينده است ) و نيز بشگفتم از آنكه به آبادى دنياى خراب سرگرم و دار آباد و باقى را تارك است .