ترجمة
از خطبههاى آنحضرت عليه السّلام است كه در آن اخبار بغيب فرموده ، و از كشته شدن خود و ظهور حضرت ولىّ عصر عجّل اللّه تعالى فرجه اطّلاع دادهاند :
سپاس ذات خداوندى را سزا است كه ( خوان ) فضل و احسانش را براى خلق گسترانيده ، و دست جود و بخشش را بسوى آنان گشوده ، در جميع امور او را مىستايم ، و در انجام حقوق واجبه او از او يارى ميطلبم ، گواهى ميدهم كه خدائى جز او نبوده ، و محمّد صلّى اللّه عليه و آله بنده و فرستاده او است ، او را فرستاده تا فرمانش را آشكار ، و گوينده نام او باشد ( خدا را بمردم شناسانده و نام او را منتشر سازد ) پس محمّد ( ص ) با كمال امانت و درستى حقّ رسالت را ادا فرموده ، و بار شد و هدايت درگذشت ، و پرچم حقّ را در ميان ما ( محكم فرو ) كوبيد ( قرآن و ائمّه طاهرين عليهم السّلام كه مبيّن قرآناند در ميان ما باقى گذاشت ) هر كه از آن حريم پيش افتاد از دين بيرون . و هر كس پس ماند
[ 261 ]
هلاك ، و هر كه تابع و تلازم او شد بحق رسيد ( انسان بايد در تمام مراحل تكليفيّه و عمليّه تابع قرآن و اهل بيت باشد و بس ) نگهدارنده آن پرچم ( شخص امير المؤمنين باقتضاى مصلحت دين ) در گفتار با درنگ و تأنّى ، در انجام بامر دير برخاست ، لكن وقتى كه برخاست ( در انجام آن امر ) سريع و تند است ( او در اول بدون اينكه سخن بگويد در اطراف كار بدقّت غور و بررسى كرده ، وقتى كه شالوده منظور خويش را با كمال دور انديشى روى پايه محكم نهاد ، آنوقت در آن كار بدون ترديد بتندى اقدام فرموده ، ناكثين و قاسطين و مارقين را كه بظاهر اهل قرآن و اسلام بودند همه را از دم تيغ ميگذراند ) پس در هنگاميكه شما ( او را مردى خردمند ، و با حزم ، و احتياط تشخيص داده ) گردنتان در زير بار فرمان او نرم و با سرانگشتانتان بسوى او اشاره گرديد ( و بخردمندى و علم و دانش او اطمينان پيدا نموديد ناگاه ) مرگ او را دريابد ( به شمشير عبد الرّحمن ابن ملجم مرادى كشته شود ) و شما پس از وى باندازه كه خدا بخواهد زنده بمانيد ( و از دست بنى اميّه ستمها و آزارها به بينيد ) تا هنگاميكه خدا براى شما بر انگيزد كسى را كه پراكندگيتان را و امور دين و دنياتان را منظّم فرمايد ( و اين كس امام عصر عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف خواهد بود ) پس شما از من كه رغبت و اقبالى بدنيا ندارم طمع ( نظم و تمشيت امور را ) نداشته ، و از كسيكه پشت بشما كرده و پنهان است نااميد نباشيد ( شخص غائب فرزندم مهدى است كه بايد زمين را پر از عدل و داد كند پس از آنكه پر از جور و ستم شده باشد ) اميد است آن امام غائب كه يكى از دو پايش ( سلطنت ظاهريش ) از جاى لغزيده و ديگرى محكم است ( و بر دلها حكومت ميكند ) روزى ظاهر شده ، و هر دو پاى خويش ( سلطنت ظاهرى و باطنى ) را محكم كند ( و امور دين و دنياى مردم را اصلاح فرمايد ) آگاه باشيد ، مثل آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله جميعين مثل ستارگان آسمان است ، كه هر زمان يكى از آنها پنهان شد ، ديگرى پيدا ميشود ،
پس گويا كه شما از جانب خداوند به نعمتها و عطاياى كاملى رسيدهايد ، و بآنچه آرزوى شما است دست يافتهايد ( ظهور امام زمان از فرط تحقّق مثل اينست كه واقع شده ، و شما از عدل و داد برخوردار گرديدهايد )