ترجمة
از خطبههاى آنحضرت عليه السّلام است ( در بعثت رسول خدا ( ص ) او دورى از دنيا و سوق مردم بپرهيز و تقوى ) خداوند جهان هنگامى پيمبر خويش را ( براى ارشاد بشر بسوى جهانيان ) بفرستاد كه نه پرچمى برپا ، و نه نشانه درخشان ، و نه راه روشنى هويدا بود ، ( بشر از خدا و دين و حقايق بيخبر و در تيه اوهام و سنگلاخ خرافات سرگردان بود ، رسولخدا به نيروى مجاهدت در اندك مدّتى آنها را از حضيض شقاوت بأوج سعادت رسانيد ) بندگان خداى من شما را بتقوى و پرهيز از خدا سفارش كننده ، و از جهانتان بيم دهندهام ، چرا كه جهان سراى كوچيدن ، و جايگاه اندوه و ناخوشى است ، ساكنش رونده و مقيمش جدا شونده از آن است ، اهل خويش را در كشاكش ( حوادث ) ميلرزاند ، لرزان كشتئى كه تندبادها در وسط دريا آن را به جنبش و لرزان افكنده ( و درهمش شكسته ) باشند ، در آندم پاره از كشتى نشينان در درون دريا ( ى پرطوفان ) غرق و نابود ، و پاره در ناف امواج ( خروشان ) دست و پا زنان ، و هر زمان باد آنها را از سوئى بسوئى كشانده ، و بترس و بيمشان دچار ميسازد ( تا مبادا طعمه نهنگ و مضروب بصخره و سنگى گردند ، چنين است حال اين درياى پر تشوير و طوفان جهان ) آنكه در تك آن غرق شد امكان
[ 561 ]
باز جستنش نيست ، و آنكه رهيد ( قهرا ) بسوى نيستى روان است .
بندگان خداى ، كنون كه زبانها باز ، و پيكرها سالم و ساز ، و اندام بفرمان و عرصه مجال آمد و شد وسيع و فرصت در دست است ( و نيروى جوانى در تن باقى است ) پيش از آنكه مرگ و ( پيرى و ) نيستى شتاب آورد ( و عرصه را بر شما تنگ سازد ) براى خدا كار كنيد ، و ورود مرگ را بر خويش لازم دانسته بانتظارش ننشينيد ( كه مرگ خود بيك ناگاه بر شما تاخته و عنان اختيار را از كفتان خواهد ربود )