ترجمة
از سخنان آنحضرتست هنگاميكه پيغمبر خداى ( ص ) از دنيا رفته و مردم در سقيفه بنى ساعده با ابىبكر بيعت كردند ، ابو سفيان بن حرب بقصد اينكه فتنه در ميان مردم احداث كند و
[ 63 ]
كار را بجنگ و مقاتله بكشاند عبّاس بن عبد المطلب را با جمعى ديگر همراه برداشته و بقصد بيعت بر آن حضرت وارد شدند ، امير المؤمنين عليه السّلام كه از منظور وى آگاهى داشت چنين بيان فرمود ) :
اى گروه مردمان امواج متلاطم فتنهها را با كشتيهاى نجات ( صبر و شكيبائى ) درهم شكنيد ، قدم از راه مخالفت بيرون نهاده بسر منزل سلامت راه برداريد ، تاجهاى بزرگى و مفاخرت را از سر بر زمين نهيد ( با ابى بكر و عمر طريق مدارا سپريد ، زيرا ) كسى رستگار ميشود كه با پرّ و بال ( يار و مددكار ) پرواز كند يا ( اگر يار و ياور نداشت ) گردن نهاده راحت و آسوده بگوشه نشيند زيرا اين ( تنها و بىيار حق خود را مطالبه كردن ) بمنزله آشاميدن آب گنديده و بد بو و خوردن لقمهايست گلوگير ،
آن كسى كه ميوه نارس را نابهنگام از درخت بچيند مانند كسى است كه در زمين ديگرى زراعت كند ( در اينموقع بىكسى حق خود را مطالبه كردن نه تنها سودى نداشته بلكه زيان آور است ) پس ( در اينحال ) اگر سخنى بگويم گويند براى حرص بامارت و پادشاهى است ، و اگر لب فرو بندم گويند از بيم مرگ و كشته شدن است ، چه نابجا است اين سخن و چه دور است اين گمان را درباره كسى چون من بردن ( من و ترس ، على و بيم از مرگ ) آخر مگر من آن قهرمان اسلام و يكّهتاز عرصه ميدانهاى جنگ نيستم كه آن همه نهنگ آسا در درياهاى مهالك غوطه خورده بىباكانه فرو رفته و سرفراز و پيروز بيرون آمدهام ، پس از ديدار آنهمه سختيها ديگر مرا از مرگ چه باك و حال آنكه بخدا سوگند انس پسر ابيطالب بمرگ بيشتر از انس طفل بپستان مادرش ميباشد ( بنابراين خاموشى من نه از ترس مرگ است ) بلكه فرو رفتهام در علم پنهانيكه اگر آنرا پيدا و آشكار نمايم هر آينه شما بر خويش بلرزيد ، لرزيدن ريسمان در چاه ژرف عميق .