ترجمة
از سخنان آنحضرت عليه السّلام است كه در آن از وقايع سخت و جنگهاى بزرگى كه در بصره رخ ميدهد سخن رانده :
اى اخنف ، گويا مىبينم آن شخص ( صاحب رنج ) را در حالتى كه سير ميكند با لشگريكه ( بدون سلاح
[ 341 ]
كارزاراند ) گرد و غبار و هياهو و صداى لجام و شيهه اسبان را ندارند ، زمين را لگدكوب ميكنند و قدمهاشان مانند قدمهاى شتر مرغ ميباشد ( پاهاشان پهن و انگشتانشان از هم دور است ) .
سيّد رضى عليه الرّحمة فرمايد : حضرت عليه السّلام در اينجا اشاره به صاحب رنج علىّ ابن محمّد برقعى كرده ، و او از مولد خود شهر رى به بصره آمده ، غلامان زنگى را كه كارگران اهل بصره بودند ، با خويش همدست و يكشب متّفقا خواجهاى خود را سر بريده ، و با وى بيعت كردند ، و بر بنى عبّاس خروج نمودند .
واى بر كوچههاى آباد ، و خانههاى مزيّن و آراسته شما ، كه مانند كركس بالها ( كنگرها ) دارند و مانند خرطومهاى پيلان ( داراى ناودانها ) ميباشند ، از آن لشكريكه نه كس بر كشته آنان ميگريد ،
و نه از گمشدهشان جستجو ميكند ( زيرا داراى اقوام و خويشان نيستند ) من دنيا را بر وى افكنده ، و اندازه آن را سنجيدهام ، و ناپايدارى آن را بديده بصيرت ديدهام .