ترجمة
از نامههاى آنحضرت عليه السّلام است ، بسهل ابن حنيف انصارى ( ره ) ( برادر عثمان ابن حنيف ، و اين سهل يكى از دوستان با وفاى حضرت امير المؤمنين ( ع ) است و از آن 12 نفرى است كه در مسجد بهنگام خلافت ابىبكر برخاسته ، و او را نكوهش
[ 1006 ]
كردند ، علاّمه طباطبائى در رجال فرمايد : او از طرف حضرت بر مدينه و فارس و بصره حكومت كرده ، و از حاضرين در صفّين ، و از شرطة الخميس يعنى از كسانيكه تا پاى جان حاضر شدند جنگ را بسود حضرت تمام كنند ميباشد ، و حضرت بهشت را براى او ضامن شده ،
وفاتش در كوفه سنه 38 هجرى است ، و حضرت خود او را كفن كرده ، و در نماز بر او 25 تكبير گفته و فرمودهاند اگر هفتاد تكبير بر او بگويم اهليّت آنرا دارا است ) و اين نامه را حضرت بهنگام فرماندارى سهل در مدينه بوى نگاشتهاند ، درباره دسته از اهل مدينه كه بمعاويّه پيوسته بودند .
مرا رسيده است از كسانيكه نزد تو هستند مردمى بمعاويّه ميپيوندند ، پس تو با از دست رفتن آنان و گمشدن ياريشان نوان و اندوهگين مباش ، اين تو را بس كه فرار آنان از حقّ و هدايت ، و شقاوتشان بكورى و نادانى براى آنها گمراهى و براى تو شفا دهنده است ( كه از رنج كار شكنى آنان عليه خودت آسوده خواهى شد آرى ) اينان دنيا پرستانند كه بسوى آن شتافتند ، با اينكه حق و دادگرى را ( در ما ) ديده و شناخته و شنيده و حفظش كردند ، و دانستند مردمى كه نزد ما هستند در حق مساوىاند ( و كسى را در تقسيم بر ديگرى امتيازى نيست ، و دانستند كه نزد معاويه از دين و داد اثرى نيست ) با اين حال گريختند تا مگر سود ديگران را بخويش اختصاص دهند ، خداى اينان را از رحمتش دور بدارد سوگند با خداى كه اينان نه از ستم گريختند ، و نه بعدل و داد پيوستند ، و ما از خداوند چشم آن داريم كه دشوارترين امر را بر ما آسان گيرد و ناهمواريش را هموار سازد . در پايان درود خداى بر تو باد