ترجمة
قسمتى از اين خطبه در نكوهش مردم زمان جاهليّت و ستايش ياران پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله ميباشد ( پيش از آنكه خورشيد اسلام بدرخشد ، و جهان را از تاريكى كفر بيرون آورد ، جهانيان همه در كفر و نافرمانى و عصيان بودند ، و اين نافرمانى در ) زمان ايشان بطول انجاميد ، تا عذاب را براى خويش كامل گردانند ، و مستوجب پيشآمدهاى سهمگين گيتى گردند ( و تا جهان بساطشان را و آنان را از بن بر اندازد ) همينكه سر رسيد زمانشان
[ 390 ]
نزديك شد ( خداوند محمّد ( ص ) را به پيغمبرى بسوى جهانيان بر انگيخت ، و او در راه ترويج و تبليغ اسلام رنجها برد ،
و مردها تربيت كرد ، و از همين عدّه مسلمانان ) گروهى آسان بسوى فتنه آنان شتافتند ، و براى افروزش آتش پيكار دست و تيغها را بلند كردند ، ( و با آنان پيكارهاى خونينى كرده و سختيها را تحمّل نموده ) و بشكيبائى خويش بر خدا منّت ننهادند ، و جانبازى خود را در راه حقّ بزرگ نشمردند ( و در راه بسط نفوذ و صيطره اسلام در درياهاى مهالك غوطه خوردند ) تا اينكه قضاى الهى با سر آمدن زمان سختى موافقت كرد ( و پرچم اسلام در اغلب از قطعات ربع مسكون باهتزاز در آمد ) و مسلمانان از روى بينش و دانائى شمشير زدند ، و به پيروى از امر رهنمايشان به پروردگارشان نزديك شدند ( متاسّفانه ) همينكه خداوند جان رسول خويش را قبض فرمود ، راههاى گوناگون گروهى را گمراه ، و آنها خود را از راه اسلام عقب كشيدند ، و بانديشههاى نارساى خويش تكيه كرده ، و با غير خويشاوندان ( رسول اللّه ) پيوند نمودند ، و دورى گزيدند از سبب و وسيله ( هدايت و رستگارى كه عبارت از على و اولادش باشد ) كه خداوند آنان را بدوستى ايشان مأمور كرده بود ، و در قرآن كريم سوره 47 آيه 23 فرمايد : قُل لا أَسئَلُكُم عَلَيهِ أَجرًا إِلاَّ المَوَدَّةَ فِى القُربى بگو من در تبليغ رسالت مزدى جز دوستى خويشان خويش را خواهان نميباشم ( ابن ابى الحديد در جلد 2 صفحه 437 در ترجمه لفظ سبب گويد : اين جمله اشاره بفرمايش حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله ميباشد كه فرمود إنّى تارك فيكم الثّقلين كتاب اللّه و عترتى أهل بيتى حبلان ممدودان من السّمآء إلى الأرض ، لا يفترقان حتّى يردا علىّ الحوض رسول خدا ( ص ) اينجا قرآن و اهل بيتش دو حبل و دو ريسمان ناميده ، و حضرت امير المؤمنين ( ع ) از آن بلفظ سبب تعبير كرده و فرموده و هجروا السّبب الّذى أمروا بمودّته و سبب در لغة بمعنى همان ريسمان است .
بنا ( ى دين و امامت را كه رسول خدا ( ص ) در خانواده خويش قرار داده بود آن ) را از بنياد استوارش كنده و بغير جاى خودش نصب كردند ( ديگران را بخلافت تعيين كردند ) ايناناند كانون هر گناه ، كه هر وارد شونده در سختى و گمراهى از در آنان وارد ميشود ( ابواب بدبختى را آنها بروى مردم باز كرده و آنها را براه كجى واداشتند ) در ( گرداب سستى و ) حيرانى غوطه خوردند ، و بروش فرعونيان در ( صحراى نادانى و ) بيهوشى درمانده شدند برخى ( مانند خلفاى جور ) از آخرت بريده و بدنيا توجّه كردند ، و برخى ( همچون پيروان آن خلفا و بنىاميّه چشم از هدايت و رستگارى پوشيده ) دست از دين كشيده ، و از آن دورى گزيدند .
[ 392 ]