ترجمة
از سخنان آنحضرت عليه السّلام است : درباره طلحة ابن عبيد اللّه ( هنگاميكه خبر رسيد طلحه و زبير ببصره رفته و آنحضرت را بجنگ تخويف و تهديد كردهاند ) من بودم كه ( به نيروى دلاورى و سلحشورى همواره از ميدانهاى پيكار پيروز بدر آمدهام و تاكنون ) هيچگاه بجنگ تهديد نشده ، و از ضرب شمشير كسى نترسيدهام ( نهنگ را از درياچه باك ، ضيغم را از بيشه چه غم ) من بآنچه پروردگارم بنصرت و يارى ( بر خصم ) وعده داده است مطمئنّم ( و براى چنين كسى مرگ و زندگى يكسان ، و تهديد بجنگ نميشود ) سوگند با خداى طلحه بدستاويز خون عثمان ببصره نشتافته ، جز اينكه ميترسد خون عثمان را از خودش بجويند ، زيرا كه چنين گمانى درباره او برده ميشود ، و در ميان كشندگان عثمان كسى از او حريصتر نبوده است ، كنون براى اينكه امر را مشتبه ساخته ، و در دلهاى مردم ايجاد شكّ و ترديد نمايد ، اراده دارد لشگر گرد كند ، بخدا سوگند طلحه يكى از سه كار را درباره عثمان بجا نياورد ( در صورتيكه بايستى آورده باشد اوّل ) اگر پسر عفّان چنانچه طلحه خيال ميكرد ستمگر بود ، البتّه سزاوار بود طلحه يار كشندگان ، و دشمن همراهانش بوده ، و از آنان دورى كند ( دوّم ) اگر مظلوم و ستمكش بود ،
سزاوار بود از جمله نهى كنندگان از قتل او ، و عذر خواهندگان در ( كردارهاى زشت ) او باشد .
( سوّم ) اگر در اين دو امر بحال شكّ و ترديد باقى بود بايستى خود گوشه گرفته ، مردم را با او بگذارد ،
لكن او هيچيك از اين سه كار را نكرده ، كاريكه راهش شناخته نشده ، و عذرش درست و مسموع نيست پيش گرفته ( او از كشندگان عثمان جلوگيرى نكرده ، و خود در شمار كشندگان او در آمد ، اكنون هم خون او را از كشندگان و همدستان خودش ميطلبد ، لكن منظور او از اين اغلوطهها جز رياست و بدست آوردن حطام دنيوى نيست ) .
[ 478 ]