ترجمة
مردم در دنيا دو دستهاند : يكى آنكه فقط در جهان تيمار جهان خورد ، و براى جهان كار كند ،
جهانش چنان گرفتار ساخته است كه بكلّى از ياد آخرتش بدر رفته است ، از تنگدستى بازماندگانش ترسان ، و فقر برخود را ترسان نيست ، و يا خود را در تنگى و فشار ميگذارد ، تا ديگران آسوده باشند ، بيچاره اين كس كه عمرش را در سود ديگرى تباه ميكند ( و بروز تنگدستى و بيچارگى خويش نمىانديشد ) ، ديگر كسى است كه همه غم آخرت خورد و براى آن جهان كار كند ، چنين كس را بدون كوشش و كنكاش جهان بسويش روى آورد ، و دو بهره را يكجا دريابد دنيا و آخرت را مالك شود ، صبح ميكند در حاليكه ( نزد مردم دنيا محترم و ) نزد خداى آبرومند است از خدا حاجتى نخواهد كه روا نسازد .