ترجمة
و كفر نيز بر چهار پايه ايستاده است : ببررسى و كنجكاوى كردن ( در كارهاى خود ) و نزاع و جدال ( بسيار با مردم كردن ) و از حق منحرف گرديدن ، و مخالف با حقّ و حقيقت بودن ،
فلذا هر كه كنجكاوى كند بازگشت بحقّ نكند ( بلكه بضلالت و گمراهى برسد ) و هر آنكه بسيار بنزاع و جدال برخيزد كورى و نادانيش هميشگى باشد ( زيرا كه جهل و نزاع ملكه او شود و هيچگاه گوش بسخن حقّ نكند )
[ 1034 ]
و هر آنكه از حق رخ برتابد كارهاى نيك نزدش زشت و كارهاى زشت نزدش زيبا باشد ، و از مستى گمراهى سرمست افتد ، و آن كسيكه با حقّ و حقيقت مخالفت كند راههاى رفتارش بر او دشوار ، و كارها ( ى زندگانيش ) بر وى مشكل ، و راه بيرون شدن از آن سختى و دشوارى بر وى تنگ گردد ( چنانچه در سوره 20 فرمايد : وَ مَن اَعرَضَ عن ذِكرى فَاِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنكًا ، وَ نَحشُرُهُ يَومَ القِيمَةِ اَعمى .
و شكّ نيز بر چهار شعبه است : بر مجادله كردن و ترسيدن ، و ترديد داشتن و تن در دادن است ( كسيكه در كار خود داراى ترديد است زبانش در حجّت و برهان قوى نبوده ، با حال ترس بالأخره مغلوب گردد ، و برغم انف خود سخن صواب را گردن گذارد ) پس هر كه جدال و نزاع را دأب و ديدن خود قرار دهد شب اندوهش بصبح شادى نرسد ، و هر آنكه از چيزهائيكه در پيش روى او است بترسد ، در كارهاى خويش بقهقرا باز گردد ( و پيشرفتى برايش حاصل نشود ) و هر آنكه خاطرش بشكّ و ريب اندر باشد ، و با شبهه قدم بردارد ، سمهاى شياطين او را پايمال و هلاك سازد ، و هر آنكه هلاكت دنيا و آخرت را گردن نهد در دو دنيا هلاك شود .