ترجمة
( مالكا ، همانطوريكه دستورات لازمه را درباره آرتش و دادگسترى بتو داده و بگزيدن افرادى نجيب و متديّن سفارشت كردم ، اكنون همان دستورات را درباره حكّام و فرمانداران تجديد كرده و ميگويم ) : در كارهاى كار گذارانت درست بنگر ، و آنانرا پس از آزمودن بكار گمار ، و ايشان را از روى محبّت نيازموده ، و سرخود بكار مگذار كه اين دو كار دو شعبه جور و خيانت را گرد آورنده ( و رعيّت را بدست حكّام نيازموده و خودسر تباه سازنده ) است ، فرمانداران بايد از خانوادههاى آزمايش شده ، و با حيا و نكوكاران انتخاب شوند ، كسانيكه از نظر تاريخ داراى سابقه درخشانى بوده ، هم خويشان خوشتر و هم عرض و آبرويشان بجاتر ، و هم از فرط نجابت و شرف طمعكاريشان كمتر ، و هم انديشهشان در پايان دادن كارها رساتر است پس ( از گزيدن و گماردن اينگونه كسان را بكار ) روزيهاى آنان را فراوان ده كه اين كار آنها را در اصلاح نفوسشان تقويت ميكند ، و از خوردن آنچه كه در زير دست ايشان است بىنياز ساخته ، و اگر خلاف دستور تو رفتار كرده بامانت خيانت روا داشته ، ديگر راه عذرشان بسته است ( و نميتوانند بگويند ما از راه استيصال و ناداراى به بيت المال عمومى خيانت كرديم ) و آنگاه كارهاى آنها را تحت دقت قرار داده بازرسهائى وفادار و راستگو بر ايشان بگمار ، زيرا كه اين در نهانى بازرس بر آنها گماردن
[ 937 ]
آنها را بامانت دارى و مهربانى برعيّت وادار نمودن است ، از ياران ( و فرمانداران و حاشيه نشينان خيانت كار ) سخت بپرهيز ، و اگر بازرسان تو را آگهى دادند كه يكى از آن فرمانداران دستى بخيانت دراز كرده ( و مالى بناحق از كسى گرفته است ) تو باجتماع خبر آنها بر آن خيانت اكتفا كرده ، براى كيفرش در پيكرش دست بگشاى ، و آنچه كه بمدّت فرمانداريش گرد آورده از وى بستان ، آنگاهش بجايگاه خفّت و خوارى كشانده داغ بد نامى و خيانت را به پيشانيش بزن ، و قلاّده ننگ و تهمت را ( طوقوار بطورى ) برگردنش بيفكن ( كه تا جهان باقى است هماره نامش بخوارى و سرافكندگى برده شوده ، و براى ديگران درس عبرتى باشد )