ترجمة
پسرك من ، بدان ، نيكوترين چيزيكه من دوستدار آنم ، كه تو از وصيّت منش بچنگ آرى همانا پرهيز و ترس از خدا است ( بهمه حال آشكار و نهان اين لطيفه را بكار در بند و پاى از دايره عفّت و تقوى برون منه ) ديگر اكتفا كردن بچيزى كه خداوند آنرا بر تو فرض و لازم شمرده ، و رفتن
[ 825 ]
براهى است كه نيكان ، و گذشتگان از پدران و خانواده تو ( كه همگان پيمبران و اوصياء بودند ) بدان راه رفتند ، زيرا كه آنان نفوس خويش را نيكو نگهدارى نموده و ( در اين راه ) چيزى را فرو گذار نكردند ، و ( براى تقويت قواى ايمان در آيات آفاتى و انفسى ) انديشه كردند ، بدانسانكه تو نگه كننده و انديشه كننده هستى ، تا اينكه پايان نگه نمودن ، و انديشه كردن آنان را بسوى آنچه ( از حقوق الهى ) كه شناختند ، و خويشتن دارى از هر چيزيكه بدان مأمور و مكلّف نبودند ( و ما فوق طاقت ايشان بود ) كشاند ، پس اگر ( از فرط همّت جوانى و بلندى فكر و نظر ) نفس تو روش آنان را نپذيرفت ، و نخواست بدانسانكه آنان شناخته و يقين كردند بشناسد و يقين كند ، پس بايد تو خواهان همين قسمت بوده و همين روش را از روى طلب فهم و آموزش دانش دنبال كنى ، نه بفرو رفتن در شبههها ، و افراط در خصومتها و لجاجها ، و پيش از آنكه بخواهى در اين راه وارد شوى ( و پسنديدههاى نيكان را برگيرى و ناپسنديدههاى گمراهان را رها كنى ) بايستى از خداى خواهان يارى بوده ، و براى بدست آوردن موفقيّت ، و واگذاردن هر مشوب و آميخته بباطلى كه تو را به شبهه افكند ، و يا بضلالت و گمراهيت كشاند بپروردگارت توجّهى تام داشته باشى .
آنگاه همينكه يقين كردى كه دلت ( آئينه وار ) نرم و مصفّا شد ، و رأيت قرار گرفت و گرد آمد بايستى عزم تو در همين يك راه ( كه راه توحيد و خدا پرستى است ) جزم باشد ، و در همين چيزيكه من براى تو بتفسير و توضيح پرداختم نگه كنى ، و اگر آن چيزى را كه براى خويش خواهانى ، از فراغت نظر و پاكى فكر ( از مشوبات ) برايت فراهم نيامد ( و بدون اينكه آئينه دل را از زنگارهاى شوائب بپردازى و بخواهى از رويّه پيشينيان پيروى نكرده ، و بدون چراغ هدايتى اين راه را طى كنى ) بدانكه در اين هنگام شترى كور را مانى كه در ورطههاى هولناك و درّههاى تاريك ( و سهمگين ) پرتابى ( و آن وقت شخصى هستى خبط كننده ، و در تيه گمراهى سرگردان ) و هر خبط كننده كه نور يقين را با تاريكى شبهات درهم آميزد ( و بدون دانش از طريقه انبياء و دانشمندان سركشد در حقيقت ) او جوياى دين نيست ، و دست باز داشتن از اين روش ( براى او ) بصلاح نزديكتر است .
[ 826 ]