ترجمة
از نامههاى آنحضرت عليه السّلام است ، بعبد اللّه ابن عبّاس ، و او مكرّر ميگفت من پس از سخن رسولخدا صلّى اللّه عليه و آله از هيچ سخنى باندازه سودى كه از اين سخن بردم نبردم پس از ثنا و ستايش خدا و رسول بدانكه انسان گاهى شادمان ميگردد بيافتن چيزيكه نبايد آن چيز از وى فوت شود ، و ناشاد ميشود بفقدان چيزيكه ، نبايد آن را دريافته باشد ( انسان بايد بداند
[ 779 ]
كه هر چه خداوند براى او مقدّر فرموده است همان است ، كم و بيش نميشود ، مثلا گاهى مالى نصيب انسان است ، از جائيكه گمان ندارد ميرسد ، و گاهى قسمتش نيست با اينكه رنج فراوان در راه تحصيل آن متحمّل شده است ، آن مال از دستش ميرود ، هيچيك از اين دو نبايد موجبات بدحالى و خوشحالى او را فراهم سازند ، زيرا تقدير چنين بوده است ، چنانچه خداوند در قرآن مجيد س 57 ى 22 فرمايد : فِى الأَرضِ وَ لا فى أَنفُسِكُم إِلاَّ فى كِتابٍ مِن قَبلِ أَن نَبرَأَها إِنَّ ذلِكَ فى كِتابٍ ، إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيرٌ ، لِكَيلا تَأسَوا عَلى ما فاتَكُم ، وَ لا تَفرَحُوا بِما أتاكُم ، وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُختالٍ فَخُورٍ هيچ چيزى در زمين و در خودتان از مصيبات شما را نرسد ، مگر پيش از آنكه آن را از شما بگردانيم ، در كتاب بوده ، براستيكه اين مطلب در كتاب ثبت است ، براستيكه اينكار بر خداى آسان است ، براى اينكه شما اندوهناك نشويد براى آنچه از دست ميدهيد ، و شادمان نگرديد براى آنچه بشما ميرسد ، و خداى هر متكبّر خود خواه را دوست ندارد ،
ابن عبّاس ) بنابراين البتّه بايد شادمانى تو به چيزى از آخرتت باشد ، كه بدان ميرسى ، و اندوهت بچيزى از آن كه از دستت ميرود ( اى عبد اللّه جهان ناپايدار ، و دارائى آن ارزش ندارد ،
كه انسان به از دست دادن ، و يا از بدست آوردنش ناشاد و شادمان گردد ) تو نبايد بآنچه از جهان كه ميرسدت پر خرّم ، و بر آنچه از آن كه از دست ميرودت ، نالان و اندوهگين باشى ، البتّه حزن و اندوه خويش را براى پس از مرگت قرار ده .