ترجمة
از وصاياى آنحضرت عليه السّلام است بمعقل بن قيس رياحى هنگاميكه او را با سه هزار نفر بعنوان مقدمة الجيش بسوى شام ميفرستادند :
( معقل بن قيس رياحى يكى از اشراف و رؤساء و دليران اهل كوفه ، و از دوستان حضرت امير المؤمنين ( ع ) است ، به هنگام فتح شوشتر ، در دوران عمر ، عمّار ياسر معقل را با هرمزان بمدينه آورد ، و اين معقل همان كسى است كه در كنار نهر ؟ دجيل با مستورد ابن علقمه رئيس خوارج جنگيده ، و هر دو همديگر را بكشتند ، بارى حضرت فرمودند : اى معقل در اين مأموريّتى كه تو را سپردم ) بترس از خدائيكه ناچارش ديدار كرده ، و تو را جز بدو بازگشتى نيست ، و البتّه ( در اين جنگ ) بايد جز با كسيكه با تو ميجنگند نجنگى ، لشگر را در هنگام خنكى هوا ( ى صبح و عصر ) راه ببر ، و آنها را ( در ظهر كه روز به نيمه و گرما بحدّ كمال است ) . بخواب قيلوله امر كرده ، آسايششان را منظور دار ( و يا شتران را بچراگاه سرده ، تا بكام دل در گياههاى خرّم بچرند ) سر شب راه پيماى ، كه خداى شب را براى آسايش مقرّر فرموده است نه كوچيدن ( و منزل بريدن ) بنابراين سر شب تنت را از خستگى و فرسودگى ( روز و رنج راه ) بيرون آورده ، شتران و مراكب را
[ 762 ]
از كوفتگى برهان ، تا هنگاميكه ( پرده سياه شب برچيده شود ، و شعاع و درخشندگى ستارگان افزون گردد ، نسيم دلاويز صبا وزيدن گيرد ) سحر دامان ( لطيف ) بگستراند ، صبح ( چاك ) گريبان بگشايد ، آنگاه با خير و خوشى از خدا حركت كن ، ايسرهنگ ، هر آنگاه كه بدشمنت برخورد كردى ، در قلب لشگرت بايست ( زيرا جايگاه تو در لشگر جايگاه دل در پيكر است ) و بگروه خصم نزديك مشو نزديك شدن كسيكه ميخواهد ستيز و آويز را چنگ دريازد ، ( و آتش پيكار و كين برافروزد ) و نيز از آنان دور مشو دور شدن آنكه از پيكار ميهراسد ( و خصم را بر خويش چيره ميخواهد ) تا آنكه فرمان من بتو برسد ، نكند كه كين و دشمنى شما نسبت بآنان شما را به پيكارشان برانگيزد ، پيش از آنكه آنها را باطاعت و فرمانبردارى بخوانيد ، و عذرشان را راه بربنديد ( بلكه نخست بايد آنها را از اشتباه بيرون آورده بخدا و حقّشان متوجّه سازيد ، اگر پذيرفتند كه كار بدون بكار افتادن شمشير ختم ، و اگر نپذيرفتند عذر شما موجّه و فيصل كار با شمشير است ) .