ترجمة
آيا نمينگريد ؟ كه خداوند پاك از زمان ( خلقت ) آدم صلوات اللّه عليه پيشينيان تا آخرين كس از جهانيان را آزمايش كرد ، به سنگهائيكه سود و زيانى نرسانده و بينا و شنوا نيست ،
آنگاه آن سنگها را خانه محترم خويش قرار داد ( كه نه مشرك را در آن بار است ، و نه كسى قدرت بيرون كردن پناهنده را از آن دارد ) آنچنان خانه كه آنرا براى مردم سرپاى ساخته ، و آن را قرارداد در سختترين جاهاى زمين از حيث سنگستان بودن ، و كمترين جاهاى بلند جهان ، از جهت خاك و كلوخ داشتن ، و تنگترين درّهها كه در طرفى از زمين واقع است ، ميان كوههاى درشت و زمخت و شنهاى نرم ، و چشمههاى كم آب ، و دههاى دور از هم ، كه شتر و گاو و گوسفند آنجا فربه نميگردد ،
آنگاه آدم عليه السّلام فرزندانش را فرمان داد ، تا بسوى آن روى آرند ، آنگاه خانه كعبه جايگاه سود دادن سفرها ، و مركز بار انداختنشان گرديد ، ( كه با بجا آوردن اعمال حجّ سود مادّى و معنوى عايدشان ميگردد ) خرّم دلان بآن خانه فرود ميآيند ، از بيابانهاى دور ، از آب و گياه از آبادى بدور ، و از بلنديهاى درّههاى ژرف ، و از جزائر درياهائيكه ( از زمين ) دور و بر كناراند ، تا اينكه از حيث خشوع و خوارى و شوق بازوانشان بلرزش افتاده ، گرد آن خانه صدا به تهليل ( لا إله إلاّ اللّه ) بر كشيده هروله كنانند ، در حاليكه براى خشنودى خدا با موهاى ژوليده ، و روهاى غبار آلوده هستند ، جامههاى ( دوخته ) خويش را به پشت سر افكنده ( و جامههاى نادوخته احرام را پوشيده ) خلقت نيك خويش را بازدياد ، و نتراشيدن موها زشت كردهاند ، خداوند آنان را ( باين اعمال در حجّ ) آزمايش كرد ، آزمايشى بزرگ ، سخت ، كامل ، هويدا ، و آنرا وسيله رحمت
[ 709 ]
و رسيدن ببهشت گردانيد ، و اگر خواست خداوند پاك بودى كه خانه محترم و عبادتگاههاى ارجمند خويش را ميان باغستانها ، و نهرها ، و زمين نرم و هموار كه با درختهاى بسيار ، و ميوههاى نزديك و بناهاى بهم پيوسته ، و آباديهاى نزديك بهم ، و بين گندم سرخ ، و بستان خرّم ، و زمينهاى پر گياه سبز ، و كشتزارهاى تازه و شاداب ، و راههاى آباد قرار دهد ( البتّه قرار ميداد و ) اندازه مزد را به نسبت سبكى آزمايش اندك ميگرداند ، و اگر پايههائيكه آن خانه بر روى آن قرار گرفته ، و سنگهائيكه آنرا با آنها بالا بردهاند ، از زمرّد سبز ، و ياقوت سرخ ، و نورد روشنى بود ، البته چنين بنائى كشتى گرفتنهاى شكّ را در سينهها سبك ساخته ،
كوشش ابليس را از دلها ( براى حجّ نگذاردن ) بيكسو نهاده ، شكّ و ريب و نگرانى را از مردم دور ميكرد ، لكن خواست خداوند چنين است ، كه بندگانش را به سختيهاى گوناگون بيازمايد ، و بانواع كوششها به بندگى وادارشان سازد ، و آنان را بانواع اشيائيكه خاطر پسند نيست آزمايش كند ، براى راندن كبر و خودخواهى از دلشان ، و سكونت دادن افتادگى را در جانشان ، تا اينكه اين آزمايش را ، درهاى گشاده بسوى احسان و وسائل آسان براى عفو و بخشش قرار دهد ،