ترجمة
از خطبههاى آنحضرت عليه السّلام است در ( توصيف ائمّه طاهرين و ) اخبار از پيشآمدهاى ناگوار ؟ ؟ پدر و مادرم برخى گروهى باد كه ( آنان از صلب من و رهنمايان خلق پس از مناند ) ايشان از جمله كسانى هستند كه نامهايشان در آسمان ( در نزد فرشتگان به نيكى ) مشهور ، و در زمين ( چون اغلب مردم نادانند ) نامعلوم است ( در اينجا هر مسلمان منصفى تصديق خواهد كرد كه منظور حضرت از اين عدّه كه در آسمان معروفترند تا زمين جز فرزندان والاتبار آنحضرت كه ذرّيّه رسول اللّه ، و عالم ايجاد را قطباند نميباشند ، نميدانيم برادران ما از اهل سنّت و جماعت در اينگونه موارد كه حقّانيّت مذهب شيعه ثابت است چه ميگويند ، و چرا از جادّه حقّ منحرف و بتأويلات بارده ميپردازند ، بگوئيد بدانيم اين عدّه كه امير المؤمنين ( ع ) فرمايد : پدر و مادرم فدايشان باد كيانند ، و شما كه در تمام كتب خودتان حديث إنّى تارك فيكم الثّقلين را نقل كردهايد و نوشتهايد يكى قرآن و ديگرى عترة طاهره است آيا عترت طاهره آنحضرت عبارتند از احمد ابن حنبل رئيس حنابله كه نسبش بذوالثّديه رئيس خوارج مىپيوندد ، يا ابو حنيفه محمّد ابن نعمان لجوج و معاند ، يا معتزله و رؤسا آنها از قبيل عمرو ابن عبيد و غيره ، يا محمّد ابن ادريس شافعى آن مرد كج راى است ،
[ 675 ]
يا اينكه حير عبارت از حسين ابن علىّ ( ع ) يا علىّ ابن الحسين زين العابدين ( ع ) ، يا حضرت باقر العلوم ( ع ) ، يا جعفر ابن محمّد الصّادق ( ع ) ، و باقى ائمّه طاهرين صلوات اللّه عليهم اجمعين ميباشند ، اگر مراد آنحضرت را از عترة ائمه طاهرين ميدانيد ، پس چرا از آنان منحرف شده و اغلب روايات شما ماخوذ از انس ابن مالك كذّاب است كه بنفرين حضرت امير المؤمنين ( ع ) مبروص گرديد ، يا از ابى هريره منافق و دورو ، و سفيان ثورى مرائى است ، خلاصه اگر آنحديث نعوذ باللّه از رسولخدا نرسيده ، چرا در تمام كتب خودتان نقل كردهايد ، و اگر از آنحضرت رسيده و معتبر است پس چرا بآن عمل نكرده ، و از اهل بيت طاهرين اعراض كردهايد ،
نعوذ باللّه من اللّجاج و العناد ، بارى حضرت فرمايد : مردم در آينده نزديكى ) چشم براه كارهاى شدنى باشيد ، از وارونگى امورتان ، گسيختگى پيوندتان ، زمامدارى دونانتان ، ( احكام دين دگرگون گردد عبادات اغلب ريا و عجب و سمعه ميشود ، رجال مأبون ، و مخنّث ، رؤساء وزراء شما خواهند شد ) اين هنگامى است كه زدن شمشير را بر ( پيكر ) مؤمن آسانتر ( و رنجش كمتر ) است ، از يكدرهم حلال بچنگ آوردن ، با اين پيش آمد وقتى است كه اجر ستاننده بيش از بخشنده است ( زيرا ستاننده مال را از روى اضطرار ، و براى سدّ جوع ستانده ، و براى او حلال است ، لكن بخشنده آن آنرا از راه نامشروع كسب كرده ، و براى خودنمائى ميبخشد ) اين امور در موقعى است كه شما بدون خوردن شراب بلكه از نعمت و خوشگذرانى مست ميشويد ، بدون ناچارى سوگند ميخوريد ، بدون ضرورت ( بلكه از روى بىاعتنائى بدستورات دين ) دروغ ميگوئيد ، اين حوادث هنگامى است كه رنج و سختى بشما را بگزد ، گزيدن پالان كوهان شتر را ، اين رنج چه بسيار دراز ، و اين اميد و آرزو ( ى شما بدون ظهور قائم آل محمّد ( ص ) برطرف شدنش تا ) چه اندازه دور است .
هان ايمردم ، مهارهاى شتران ( نفس امّاره ) را كه پشت آنها حامل بارهاى سنگين ( گناهان ) دستهاى شما است از كف بگذاريد ، و از گرد پادشاه خويش پراكنده نشويد ( و دستورات او را پيروى كنيد ) كه در غير اينصورت كارهاى خويش را پس از انجام مىنكوهيد ، و در افروزش آتش فتنه و فساد ، كه بدان روى آورندهايد شتابان ميباشيد ، و از آن راه بديگر سوى پيچيده ميانش را برايش باز گذاريد ( تا آن بيايد و بگذرد و آتشش دامنگير شما نشود زيرا ) بجان خودم سوگند است
[ 676 ]
كه مؤمن در شراره آتش آن فتنه ميگدازد ، و كافر سالم از آن ميگذرد ( وقتى دين دستخوش اميال فسّاق و فجّار شد مؤمن ميسوزد ، فاسق لذّت ميبرد ) .
بدانيد من در ميان شما همچون چراغى در تاريكى هستم كه هر كه در آن داخل شود بدان روشنى جويد ،
بنابراين ايمردم ( از چراغ درخشان دانشهاى من استضائه كنيد ، و اندرزهايم را ) بشنويد ، و نگهداريد ، و گوش دلهايتان را براى فهميدن ( مطالبم ) مهيّا سازيد ( تا رستگار باشيد ) .