ترجمة
( كنونكه از چگونگى آفرينش مورچه آگاه شدى ) چنانچه مايلى سخن از ملخ بميان آر ( و خلقت او را مورد بررسى قرار داده بنگر ) كه خداوند براى او دو چشم سرخ آفريده ، و همچون ماه تابان داراى دو حدقه فروزان است ، و در نهان گوشى برايش مقرّر فرموده ، و دهانى باندازه برايش باز نموده است ، داراى
[ 663 ]
حسّى قوى است ( كه از راه دور روزى خود را مييابد ، و دشمن خويش را مىشناسد ) او را دو دندان است و دو ( پاى مانند ) داس بآن ميچيند ، و باين دو ( گياه چيده را ) ميگيرد برزگران براى زراعتشان از آن ترسانند ، و اگر همگى گرد آيند ، او را باز گرداندن نتوانند ، تا اينكه او در هجوم خودش برگشته ، و زرع در آمده ، و آرزوهايش را از آن بر آورد ( بنابراين برزگرانى كه از دادن حقوق واجبه و زكوة خوددارى ميكنند ، بايد بدانند اگر هزاران انجمن مبارزه با ملخ و سن و آفات ديگر تشكيل دهند تا حقّ خدا را نپردازند ، نميتوانند اين جنود و سپاهيان خدا را از زراعتشان دفع دهند ) و حال آنكه همه جثّه و پيكر او باندازه يك انگشت باريك نيست پس پاك و منزّه است خداونديكه هر كه در آسمانها و زمين است از روى رغبت و كراهت ( و هنگام تنگى و وسعت ) او را سجده ميكنند ، و چهره و رخ بخاكش ميسايند ، و در حال ناتوانى و تسليم او را فرمانبرى مينمايند ، و از روى ترس و بيم مهارها ( ى امورشان ) را بدو واميگذارند ، پرندگان امرش را كردن نهاده ، شماره پرها و نفس كشيدن آنها را ميداند ،
او است كه دست و پاى آنها را در خشگى و ترى ( بيابان و دريا ) استوار گردانيده ، رزقشان را مقدّر و باقسام آنها محيط است ( ميداند ) اين زاغ و اين عقاب ، و اين كبوتر ، و اين شتر مرغ است ،
هر پرنده را بنامش خوانده ، و روزيش را عهدهدار است ( و براى اينكه روزى آدميان و پرندگان و چرندگان را از خاك بيرون آورد ) ابر سنگين و پر باران را پديد آورد ، و بارانش را ريزان ساخته بهره هر شهرى را از آن معيّن فرمود ، آنگاه زمين را پس از خشكى آب داد ، و پس از بيگياهى گياهش را روياند