ترجمة
از خطبههاى آنحضرت عليه السّلام است ( در اوصاف خداوند تعالى ، و وصف رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) خداونديرا ستايش سزد كه حواس او را در نيابند ، و جايگاهها در برش نگيرند ، ديدگان ديدنش نياراند ، و پردهها پوشيدنش نتوانند ، حدوث و تازگى خلقش بر اينكه او قديم و هميشگى است دليل و وجود آفريدگانش بر موجوديّتش راهنما است ، مانند بودن آنان ميرساند كه او را مانندى نيست ( واجب غير از ممكن است ) خداونديكه وفا كننده وعده خويش ، و برتر از ستم كردن درباره بندگان است ،
با آفريدگانش بر سر داد است ، و فرمانش را در آنان بدرستى جارى كننده ازليّت و تقدّمش را بحدوث و تازگى استباء ، و قدرت و توانائيش را بنشانه ناتوانى آن ، و بآنچه آن اشيا را ناچار بنابودى و نيستى ميكند ، هستى و دائميّت خويش را اثبات و استشهاد فرموده است ، يكى است ؟ نه بطرز شماره و عدد ، هميشگى است نه بحساب مدّت و زمان ، بدون ستون و پشتيبانى ( ما لذات ) قائم و پاى برجا است ، اذهان و عقول بدون آنكه بدانند او چيست ديدارش كنند ،
و ديدگان ( انديشهها و خردها ) هستيش را گواهاند ، نه از راه حضور و ديدار ، اوهام و انديشهها او را دريافت ننمايند جز بوسيله همان اوهام و انديشهها ، بانديشهها ( و عقول ) رخ نموده است ،
[ 658 ]
و بسبب همان اوهام و انديشهها روى از انديشهها نهفته است ، انديشهها را بسوى انديشهها بمحاكمه كشانيد ( تا آنها دريابند و اعتراف كنند دست تصرّف اوهام و انديشهها از دريافت و ادراك كنه ذات خالق يكتا عاجزاند ( مشكل ز حدّ گذشت در آن عقدهاى زلف ، اى پرتو جمال تو حلاّل مشكلات ) بزرگى او بدانگونه نيست كه نهايات او را دريافته ، و همچون داراى جسم بزرگش جلوه دهند ( و بتوانند او را با خصوصيّات جسمانى توصيف كنند ) ، و عظمتش چنان نيست كه غايات بوى منتهى گرديده ، و او را همچون داراى جسم عظمت نهند ، بلكه شان و سلطنتش عظيم و بزرگ است ( و عقول و انديشهها كوچكتر از آنند كه بتوانند بغايت و نهايت ذات اقدسش ره يابند ) .
من گواهم باينكه محمّد ( ص ) بنده و فرستاده گزيده و نيكو كردار و پسنديده او است ( او است كه خلايق را از حضيض پست حيوانيّت باعلا درجه انسانيّت رسانده ، پرچم دانش ، و فرهنگ را در جهان باهتزاز در آورد ) خداوند درود بر او و بر آلش بفرستد ، آن خدا او را با حجّتهاى واجب و لازم ( قوانين شريعت ) و پيروزمندى روشن ( معجزات با هرات كه بوسيله آنها بر منكرين نبوّت غلبه يافت ) و راه آشكار ( حقيقت ) بفرستاد ، آنگاه آنحضرت هم در حاليكه حق و باطل را جدا كننده بود ، تبليغ رسالت كرده ، و مردم را براه راست دلالت فرمود ، پرچمهاى هدايت را بر افراشت ، و نشانهاى درخشانى سرپا كرد ، بندهاى اسلام را محكم ، و دستگيرههاى ايمان و يقين را استوار گردانيد .