ترجمة
از خطبههاى آنحضرت عليه السّلام است ( درباره خويشاوندى و نزديكى و از خودگذشتگيش نسبت برسول خدا و اولويّتش بخلافت ) برخى از ياران محمّد ( ص ) كه نگهدارندهگان ( رازهاى دين و احكام قرآن مبين ) ميباشند ميدانند كه من هيچگاه از دستوراتيكه از جانب خدا و رسول است تن نزدهام ( و در اجراى آنها كندى ننمودهام ) .
اين منم كه در راه يارى رسولخدا ( ص ) در بسيارى از جاهائيكه گردان سلحشور از آنها گريزان ، و كامها لغزان و به عقب برميگشت جانبازيها كردم و از خود گذشتگيهائى نشان دادم ( كه تواريخ آنها را با خطوط برجسته در خويش ثبت و ضبط كرده ، و طوايف امم از مطالعه آنها دچار شگفتيها شدهاند هنوز اثر شيرينى آن شبى كه من در رختخواب پيغمبر خوابيدم در ذائقه جبرئيل و ميكائيل باقى است ، هنوز روزگار با صدها هزار چشم در جراحاتيكه در بدر و احد و حنين براى حفظ جان رسول اللّه ( ص ) به پيكر من رسيده است خيره مانده است ، هنوز آواز رساى جبرئيل در ميان زمين و آسمان به لا فتى إلاّ علىّ ، لا سيف إلاّ ذوالفقار ، بلند است ، هنوز چاههاى بدر و دو گودال خيبر و خندق به تيره روزى وليد ، و عتبه و شيبه ، و عمرو ، و مرحب گواهى ميدهند ) شجاعت و رشادتى است كه خدا مرا بآن ارجمند خواسته است ( يكى ديگر از كرامات خداوندى كه مرا بدان مفتخر فرموده است آنست كه ) هنگاميكه روح رسول اللّه ( ص ) قبض ميشد من سر مباركش را بر سينه داشتم ، و جان مقدّسش در دست من از پيكر جدا شد ، پس من آن دست را ( كه ببدن آنحضرت ماليده شده بود ؟ تيمّنا ) بروى خود كشيده مباشر غسل او ، كه درود خدا بر او و بر آلش باد گرديدم ، و فرشتگانم در اينكار يارى كردند ، آنگاه اهل البيت و ساكنان خانههاى اطراف و دو گروه از فرشتگان كه ( براى اين داهيه دهياء ) در رفت و آمد از آسمانها بودند ، بطورى بر آنحضرت گريستند كه آواز گريه آنها از گوش من بيرون نميرفت آنگاه ( من با آن ) فرشتگان بر آن حضرت نماز گذارده ، و آن پيكر شريف را
[ 563 ]
( كه عالم امكان را جان بود ) در آرامگاهش نهاديم ( كنون اى كسانيكه باستناد قرشى بودن و نزديكى با آنحضرت خلافت را غصب كردهائيد بگوئيد بدانم آيا در اينصورت ) كيست كه با رسول خدا ( ص ) چه در حال حيات ، و چه در دوران ممات ، از من سزاوارتر و نزديكتر باشد ( اگر كسى هست بگوئيد با دليل و برهان اولويّت خويش را اثبات نمايد ، و گرنه بيهوده ژاژ نخايد كه خدا در كمين ستمكاران است ) ،
مردم البتّه از روى بينش و بصيرت با نيّتهاى درست و پاكيزه بسوى پيكار با دشمنان بشتابيد ، بخدائيكه جز او خدائى نيست سوگند است كه من براه راست ، و دشمنانم در پرتگاه كژىّ و باطل روانند ،
آنچه ميگويم بشنويد ( و براى رستگارى خويش بكار بنديد ) آمرزش خدا را براى شما و خويش خواهانم ( تا شما را از گمراهيها و لغزشهاى در دين نگهدارد ) .