ترجمة
قسمتى از همين خطبه است ( در چگونگى حال اهل قبور و ترغيب مردم بامر معروف و نهى از منكر ،
و فتنه و فسادهائيكه پيغمبر اكرم ( ص ) خبر داده ميباشد ) .
( هنگاميكه اسرافيل نفخه آخرين را در صور بدمد ) مردم از قبرها بيرون آمده ، و بسوى آخرين منزل ميروند ،
( شنوندگان اين را دانسته باشيد كه ) براى هر خانه اهلى است كه آنرا بسراى ديگر تبديل نميكنند ، و از آن خانه بيرون نميروند ( ؟ آخر بهشتتان بهشت ، و دوزخيان در دوزخ ، كه آخرين منزلگاه سعداء
[ 415 ]
و اشقياء است جاى خواهند گرفت ) امر بمعروف و نهى از منكر دو خوى از خويهاى ستوده نزد حق تعالى است ( براى امر بمعروف و نهى از منكر ) اين دو خلق نه مرگ را نزديك ميكنند ، و نه از روزى ميكاهند ( بنابراين چه خوش است انسان در راه خدا بدون ترس و بيم مردم را به نيكى امر و از بدى نهى كند مردم ) بر شما باد بكتاب خدا ( كه در آن چنگ افكنده ، و احكامش را دستور العمل زندگانى خويش قرار دهيد ) زيرا كه قرآن رشته محكم الهى و نور درخشان و شفاء سودمند ( دردها ) و سيراب كننده شخص تشنه ( بمعارف الهى ) است چنگ زننده بخود را نگهدارى مىكند ، و البتّه پيرو بخويش را از مهالك نجات ميدهد ، كج نيست تار است گردد از حقّ و حقيقت كنار نميرود ، تا از آن بركنار شوند ، تكرار زياد و بسيار آن را شنيدن ، و در گوش فرو بردن كهنهاش نميسازد ( بخلاف كتب ديگر كه انسان از بسيار خواندن و شنيدن آنها سير و دلگير ميشود ) هر كه با احكام آن سخن گويد راستگو ، و هر كه بدستورات آن عمل كند بر ديگران پيشى گرفته است .
( در اين هنگام كه حضرت باينموقع از سخن رسيده بود ) مردى برخاست و عرضكرد ، يا امير المؤمنين ما را از فتنه خبر ده كه آيا آنرا از رسولخدا صلّى اللّه عليه و آله پرسيده ، حضرت عليه السّلام فرمود : هنگاميكه خداوند تعالى اين قول خودش را كه فرمايد : س 29 ى 2 ( الم ، أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُترَكُوا ، أَن يَقُولُوا امَنَّا وَ هُم لا يُفتَنُونَ ) نازل كرد دانستم مادام كه رسولخدا ( ص ) در ميان ما است فتنه بر ما نازل نميشود ، پس آنگاه من از رسول اللّه ( ص ) پرسيدم كه اين فتنه كه خداوند تو را بآن خبر داده كدام است ، آن حضرت فرمود يا على زودا كه پس از من امّتم به فتنه دچار گردند ، عرض كردم يا رسول اللّه ( ص ) مگر نه اين است كه در روز جنگ احد هنگاميكه گروهى از مسلمين كشته شدند ، و شهادت ( در راه خدايتعالى ) از من باز گرفته شد ، و اين بر من گران آمد پس ( براى تسلّى خاطر ) شما بمن فرموديد شادمان باش كه پس از اين كشته خواهى شد ( آيا چنين نيست فرمود مطلب چنين است ( بگو بدانم ) صبر و شكيب تو در آن هنگام چگونه است ، عرض كردم يا رسول اللّه اينجا كه جاى صبر و شكيب نيست ، بلكه از جاهاى شكر و شادمانى است ، حضرت فرمود : ( پس از من بآرزوى خويش خواهى رسيد ، و اجر شهادت را خواهى دريافت ) يا على زودا كه مسلمين پس از من بوسيله دارائيشان مفتون واقع خواهند شد ( خدا براى امتحان دست آنان را در راه جمع آورى مال باز ميگذارد ،
تا ببيند آيا آنان بحلال و حرام پاى بند ميباشند يا نه ) و با اينكه بدينشان بر پروردگارشان منّت مينهند ،
[ 416 ]
تمناى رحمت و آمرزش او را نيز دارند ( در صورتيكه خدا جز از پرهيزكاران را نمىپزيرد ) و از خشم او ايمن زيسته بوسيله شبههها و خواهشهاى فراموش خيز ( از قيامت ) حلال خدا را حرام شماراند ، شراب را بنام آب انگور ، رشوه را بهديه و ارمغان ، ربا را بخريد و فروخت حلال شمارند ، پس عرضكردم يا رسول اللّه ، در اين هنگام آنها را بحساب كدام مرتبه از مراتب بگذارم ، آيا آنها را مرتد و كافر بدانم يا به فتنه افتاده ، فرمود در مرتبه به فتنه افتاده ، و آزمايش نشده بآن ( براى آنكه آنها منكر حرام بودن ربا و رشوه و شراب نيستند تا بدينجهة كافر باشند ، بلكه از راه سود شخصى نام آنها را عوض كرده ، و چون آب انگور ، و هديه ، و خريد و فروش ، در دين حلال است ، آنها را باين نام حلال دانند ، و خدا هم در قيامت همان معامله كه با شرابخواران ، و رشوهگيران ، و ربا خواران ميفرمايد ، با آنها هم عين همان معامله را معمول خواهد داشت ) .