ترجمة
قسمتى از اين خطبه است ( در وصف گنهكاران و پند بشنوندگان ) ( گنهكاران از عصيان و نافرمانى خويش نگاهند ) تا اينكه كيفر گنهكاريشان را بايشان نمايان ساخته ، و از پشت پردههاى غفلت بيرونشان آوردند ( مرگشان فرا رسد پس ) بآخرت كه بآنها پشت كرده بود رو آوردند ، و بدنيائى كه بآنان رو آورده بود پشت كنند ، در حاليكه نه از آنچه در طلب آن كوشيدند نفع برده و نه از آنچه از آرزويشان كه بآن رسيدند بهره دريافتند ( با دست تهى و بار سنگين گناه بر خدا وارد شوند ) و من شما و خودم را از اين پيش آمد بيم دهندهام ( تا از خواب غفلت بيدار شويد ، و براى آخرت توشه گرد آوريد ) پس مرد بايد ( در دنيا ) از خويشتن سودمند گردد ( تا در آخرت از زيانكاران نباشد ) زيرا بينا كسى است كه ( پند خدا و رسول را ) بشنود ، و تفكّر كند و از عبرتهاى گذشته بهرهمند شود ، و در راه روشن ( شرع ) سير نمايد ، و از افتادگان در پرتگاههاى ضلالت و گمراهى دورى گزيند ، بزيان خود اقدام نكرده يار گمراهان نشود ، باينكه از حق عدول كند ، يا سخن بدروغ راند ، يا از راست گفتن بترسد ، پس اى شنونده لختى از اين سرمستى هشيار ، و دمى از اين خواب سنگين غفلت بيدار باش ، و اين شتاب و تعجيل ( در امور دنيا ) را كم كن ، و لحظه در آنچه ( از نزد خداوند ) بزبان پيغمبر امّى صلّى اللّه عليه و آله كه نزد كسى درس نخوانده وارد شده ، و از آن چاره و گريزى نيست ، بدقّت انديشه كن ، و مخالفت كن كسيرا كه خلاف فرمايش پيغمبر رفتار كرده ، و بغير آن رو آورده است ، و او را واگذار كن بآنچه ( از بدبختى ) كه براى نفس خويش برگزيده است ، كبر و نازش را از خويش دور و رها كن ، گورت را بياد آر ، كه گذرگاه تو بر آن ، و هر چه را ( كه از نيك و بد ) بجاى آورى همان را جزا داده ميشوى ، و آنچه را كه ( امروز ) بكارى ( فردا همان را ) ميدروى ، و هر چه امروز ( دنيا ) از پيش فرستاده فردا ( ى عقبى ) بر آن وارد ميگردى پس براى خود جائى تهيّه كن ، و براى فرداى خود توشه گرد آور ، هان اى شنونده ( از نافرمانى خدا ) بر حذر باش ،
و اى غافل بيخرد در اطاعت كوشش كن كه هيچكس تو را مانند شخص آگاه ( رسول خدا و ائمّه طاهرين
[ 402 ]
عليهم السّلام از احوال و عقبات قيامت ) آگاه نميكند و از جمله احكام الهى كه در قرآن محكم و استوار ( مسطور ) است و بر طبق آن احكام ثواب و عقاب داده شود ، و خدا براى آنها ( از مؤمنين بآن احكام ) خوشنود و ( از مخالفين آنها ) خشمگين ميگردد ، آنست كه بنده اگر خود را برنج افكنده ، و عمل خالص بجا آورده باشد ، سودى بدست نميآورد ، در حاليكه با يكى از اين خصائل ( پنجگانه ذيل ) پروردگارش را ديدار نمايد ، و از آنها توبه نكرده باشد ( اوّل ) شرك بخدا از عبادت و پرستش خود كه بر آن بنده واجب گردانيده ( كه ديگرى را شريك او قرار نداده ، و از زياد خود نمائى بر كنار باشد ( دوّم ) اينكه بواسطه هلاك كردن ديگرى خشم خويش را فرو خورده ، و نفس خود را شفا بخشد ( عمدا قتل نفس كند سوّم ) امور زشتى كه از ديگران سر زده او آنها را انتشار دهد ( چهارم ) براى اظهار حاجتى بمردم رو آورده ، و در دين بدعتى ظاهر سازد ( پنجم ) با نفاق و دوروئى مردم را ديدار نمايد ، و با دو زبان در ميان آنها رفت و آمد كند ( پيش رو دوست و پشت سر دشمن باشد ، اى شنونده ؟ در اين مثل تعقّل كن و آنرا از روى انديشه بفهم زيرا كه مثل نشان دهنده شبيه و مانند خود است ،
( و انسان از مثل پى ممثّل ميبرد ، و آن مثال اين است كه ) ؟ همّت چهارپايان مصروف شكمهايشان ميباشد ( جز غم شكم غم ديگرى ندارند ) و همّت درندگان مصروف دشمنى با ديگران ( كه هر جا غير خود را به بينند در صورت امكان او را بدرّند ) و همّت زنان مصروف زينت زندگانى جهان ، و فتنه انگيزى در آن ميباشد ( لكن انسان كامل بايستى بواسطه رياضت نفس خويش را از اوصاف حيوانيّت و سبعيّت و خويهاى زنانه پاك و پاكيزه كرده ، با جوانمردان و مؤمنين عالم همدوش و همقدم گردد زيرا كه ) مؤمنين فروتن ، پند دهنده و مهربان ، و ( از خدا ) ترسناكتر ميباشند