ترجمة
آيا شما نيستيد در خانهاى كسانيكه پيش از شما داراى زندگانيهاى درازتر ، و نشانههاى پايندهتر و آرزوهائى دورتر ، و شمارهشان بيشتر ، و سپاهيانى انبوهتر بودند ، بندگى كردند براى دنيا چه خوش بندگى كردنى ، و آنرا براى خود برگزيدند چه نيكو برگزيدنى ، آنگاه از جهان كوچ كردند در حاليكه نه توشه كه آنها را بمنزل برساند از آن برگرفتند ، و نه مركبى كه با آن طىّ راه كنند داشتند ، آيا كسى بشما آگاهى داده كه جهان درباره آنان بخششى كرده ، و كسى را فدوى آنان قرار داده باشد ( پيدا است كه هيچيك از اينها نبوده و بالعكس ) جهان پايه زندگانى آنان را بدشواريها سخت سست نمود ،
و آنها را درهم كوبيد ، و به پيش آمدهاى ناگوار متزلزلشان ساخت ، و دماغشان را بخاك ماليده و آنان را پى سپر لگدهاى ستور خود ساخته ، و بحوادث سخت ياريشان كرد ، شما كه ديديد جهان چگونه ناشناس گرفت كسانى را كه باو نزديك شده ، و آنرا براى خود برگزيده ، و در آن نشيمن گرفته بودند ، و حتى ديديد چگونه براى هميشه از آن دنيا كوچ كردند ، و رفتند ، مگر دنيا بجز گرسنگى بآنان توشه و بغير از تنگى بآنان مكانى ، و بجز تاريكى بآنان نورى ، و بجز پشيمانى بر ايشان توشه اندوخت ؟ ؟
( نه و اللّه نه بخدا قسم ) پس در اينصورت آيا چنين دنيائى را براى خود برگزيده ؟ و دل در آن ميبنديد ؟
يا اينكه بآن اطمينان پيدا كرده ، و براى بدست آوردنش حرص ميزنيد ؟ پس دنيا بدجائى است براى كسيكه بآن بد گمان نبوده ، و از آن بر حذر نباشد ( خوانندگان عزيز ) دانسته باشيد ،
و حال آنكه خودتان خوب ميدانيد ، كه شما گذرنده از جهان ، و كوچ كننده از آن ميباشيد ، و پند بگيريد از كسانيكه ( كوس قوّت و شوكت زده ) ميگفتند كيست كه از ما قوىتر و تواناتر باشد ،
( به بينيد ) چگونه آنان را بمركبهاى چوبين سوار كرده بگورهاى تنگ حملشان كردند ، و در لحدها فرودشان آوردند ، بدون اينكه آنها را سواران خوانند ، يا لفظ مهمان بر آنان اطلاق شود ( زيرا سوار يا مهمان كسى را گويند كه باختيار خود بر مركوب سوار شود و بدلخواه خويش بمهمانى برود ، لكن آنها را بعنف و جبر بتختههاى تابوت سوار كرده و بقبرستان فرودشان آورند ) و براى آنان از كف زمين قبرها و از خاك كفنها ، و از استخوان پوسيدهها همسايهها تعيين كردند ، همسايگانى كه نه خواننده را پاسخ دهند ، و نه ستمى را از خود دفع كنند ، و نه از نوحهسرائى ( ديگران بر ايشان ) باكى داشته باشند ، و نه از بارش باران ( مانند زندگان ) شادمان ، و نه از قطع آن ناشاد گردند ، گرد
[ 303 ]
همند و تنها هستند ، همسايگانند و دورانند ، نزديكانند و از هم ديدن نكنند ، خويشانند و اظهار آشنائى ننمائيده بردبارانى باشند كينهشان از سينهها رفته ، نادانائى باشند حسدتان از ميان برداشته شده ، نه كس از اندوهشان بيمناك ، و نه كسى بكمكشان اميدوار است ،
روى زمين را بزير آن ، وسعت مكان را به تنگى قبر ، با اهل و ياران بودن را به بيكسى و تنهائى ، و روشنى را به تاريكى تبديل نمودند ، همانطوريكه برهنه و عريان از خاك جدا شده بودند بخاك باز گشتند ، و با كردارهاى خويش از زندگى ناپايدار جهان بسوى حيات جاودانى ، و سراى باقى كوچ كردند چنانكه خداوند در قرآن كريم س 21 ى 104 فرمايد : كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلقٍ نُعيدِهُ وَعداً عَلَينا ، اِنَّا كُنَّا فاعِلينَ همانطوريكه ما اوّل مخلوق را ايجاد كرديم ، همانطور آنها را باز ميگردانيم ، و اين وعده ما حتم و لازم ، و البتّه اينكار را خواهيم كرد .