ترجمة
از خطبههاى آنحضرت عليه السّلام است كه آن را درباره بطلان اصحاب جمل و حقّانيّت خويش بيان فرموده و رنجهائيكه در بدو أمر اسلام متحمّل شده متذكّر گرديدهاند :
پس از ستايش خداوند تعالى ، و درود بر پيغمبر اكرم ( ص ) بدرستيكه خداوند محمّد صلّى اللّه عليه و آله را ، در ميان عرب برسالت برانگيخت ، و حال آنكه هيچيك از آنها خواننده كتابى و مدّعى وحى و پيغمبرئى نبوده ( پس همينكه پيغمبر ( ص ) دعوت خود را منتشر ، و مردم را بسوى حق خواندن گرفت ، گروهى بدو ايمان آورده و فرمانش را اطاعت كردند ) آنگاه رسولخداى به پشتبانى فرمانبرداران با نافرمانان در راه خدا جنگيده ، و براه رستگاريشان ميكشاند ، و آنان را در اسلام پيش دستى ميداد ، كه مبادا ناگاه مرگ برايشان درايد ( و بحال كفر و نادانيشان از جهان ببرد ) و همينكه ميديد شكسته در زير بار سنگين و كمرشكن گمراهى وا مانده سر راهش ايستاده ( و با زبان مهر و لطف و اخلاق پسنديده او را بسر منزل ( اسلام ) ميرساند ، جز آن هلاك شده كه ابدا خيرى در او نبود ( و مانند ابو جهل كه گوشش از شنيدن سخنان حق سنگين و گران بود ، با اينوصف او در راه هدايت مردم متحمّل زحماتى توانفرسا گرديد ) تا اينكه راه رستگارى را بآنان نشان داده ، و در جايگاهى كه شايسته آنان بود فرودشان آورد ، پس آنگاه كه آسياى زندگانيشان ( قشنگ ) چرخيدن گرفت . و نيزه خميده آنان راست گرديد ( بوسيله آنحضرت امور زندگانى ، مرتّب و استقلالشان كامل ، و شانه از زير بار ستم دشمنان خالى كرده و آسوده شدند ) بخدا قسم من آن روز سردار
[ 271 ]
سپاهيان اسلام بوده ، و لشكر كفر را ميراندم تا اينكه همگى ( از ضرب شمشير من نابود شده بقيّه كه مانده بودند دست از كيش ناهنجار خويش برداشته و بدان ) پشت كردند ، و حلقه كمند اسلام را بگردن زدند ، و هيچگاه در ( جهاد با آنان در عزم و اراده محكم و آهنين ) من ضعف و ترس و خيانت و سستى رخنه نيفكنده ( و در همه ميدانهاى جنگ از تمامى سرهنگان و افسران اسلامى پيشتر تاخته ، و بيشتر مبارزه كردهام ، تا حدّيكه از جانب خدا ، پيغمبر بگرفتن مدالهاى افتخار بيشمارى نائل آمده ، و اوّلين قهرمان پيروزمند جنگ شناخته شدم ، هم اكنون من همانم كه بودهام ، و با همان شمشير كه هنوز با من است ) بخدا قسم با اهل باطل را چاك زده ، و حقّ را از پهلوى آن بيرون خواهم كشيد ، ( باندازه با اهل باطل پيكار خواهم كرد ، كه آنان نابود ، و جز حقّ محض نماند ) سيّد رضى عليه الرّحمة فرمايد : گزيده مطالب اين خطبه در پيش گذشت ، لكن چون از جهت كم و زيادى با خطبه پيشين اختلاف داشت نگارش آنرا براى دوّمين مرتبه لازم شمردم .