ترجمة
قسمتى از اين خطبه است در بيان اينكه رستگار مؤمن است و بس ( در دوران آينده زمان پر فتنه و فسادى پديدار ميگردد كه ) در آن زمان رستگار نگردد جز آن مؤمن گمنامى كه چون در كار و مجلسى ) حاضر گردد و نشناسندش ، و چون غائب باشد نجويندش چنين مؤمنانى براى راهروان در شبان تار ( غوايت ) چراغهاى درخشان و پرچمهاى نورانى هدايت ) ميباشند ، اينان نه تمام و سخن چين ، نه از مردم عيبجو ، و نه سفيه و بيهودهگو ميباشند بلكه پاكمردانى هستند كه خداوند درهاى رحمتش را بروى آنان ميگشايد ، و رنج عذابش را از آنان بر ميدارد ، اى گروه مردمان زودا كه بر شما زمانى پديدار گردد كه در آن زمان اسلام
[ 269 ]
سرازير گردد ، همچون ظرف آبى كه براى ريختن آبش سرازير كنند ( تمام قوانين و احكام اسلامى وارونه كرده ، منكر معروف و معروف منكر شود ، و بجز اسم و رسمى از دين و قرآن باقى نماند ايگروه مردمان بدرستيكه خداوند شما را پناه دادهاند اينكه درباره شما ستمى روا دارد ، ولى ديگر از امتحان كردن كه پناهتان نداده ( و هر وقت باشد شما را از روى عدل و داد امتحان خواهد كرد تا شاكر از غير شاكر پديد آيد ) و خود آن گوينده كه از همه گويندگان بزرگتر است درس 22 ى 30 ميفرمايد : إِنَّ فى ذلِكَ لَأياتٍ وَ إِن كُنَّا لَمُبتَلينَ ، در اين داستان غرق قوم نوح ( براى پند اقوام ديگر ) نشانهائى است ، و ما امتحان كننده بندگان ميباشيم سيّد رضى رحمه اللّه فرمايد : مراد حضرت عليه السّلام از جمله كلّ مؤمن نومة شخص گمنامى است كه شرّ و فسادى نداشته باشد ، و مساييح جمع مسياح است ،
و آن كسى است كه در ميان مردم به فتنه و سخن چينى مشغول باشد ، و مذاييع جمع مذياع است ، و آن فاش كننده اسرار زشت و عيوب ديگران در ميان مردم است ، و بذر جمع بذور و آن شخص سفيه و بيهودهگو ميباشد .