ترجمة
از خطبههاى آنحضرت عليه السّلام است كه در آن اوصاف خداوند تعالى را بيان فرموده و مردم را بسوى عمل براى آخرت ترغيب ميفرمايد :
سپاس ( ذات مقدّس ) خداوندى را سزا است كه شناخته شده است بدون ديده شدن با چشم ( بلكه از تفكّر در آثار و اوصافش پى بذاتش بردهاند ) و خلايق را ( بقدرت كاملهاش بدون بكار افتادن انديشه بيافريد ، خداونديكه هميشه باقى و برقرار بوده و ميباشد ) در هنگاميكه نه از آسمان برجدار ( پر ستاره ) و نه از حجابهاى صاحب درهاى بزرگ ، و نه از شب تاريك ، و نه از درياى آرام ، از هيچيك اثر و خبرى نبود ، كوه و درّه ، و راههاى پر پيچ و خم ، وجود نداشت زمين گسترده
[ 210 ]
شده ( و معدن و حيوان و نبات ) و خلقى توانا ( در جهان ) پديدار نبود ، اوست كه ( نقشى بديع و شكلى غريب بكار زده و ) همه آفرينش را بيافريد ، خداى روزى دهنده ، و أرث برنده از خلق خود او است ، خورشيد و ماه ( در روز و شب ) بر طبق رضا و اراده او ( در سپهر ) ميچرخند و هر نوى را كهنه ، و هر دورى را نزديك ميسازند ، خداونديكه بتقسيم ارزاق ، و شماره آثار ،
و كردار ، و عدد نفوس و خيانت چشمان ( از روى طمع بمال و ناموس مردم نگريستن ) و آنچه خلايق در درونها و سينهها نهان ميسازند ، و از قرارگاه ايشان در رحمها ، و پيدا شد نشان ( در دنيا ) تا انتهاء كار بشر همه را دانسته ( و بتمامى اينها بينا و توانا است ) و هم اوست پروردگارى كه در عين اينكه رحمتش ( بر دوستانش ) واسع است ، نقمت و عذابش ( بر دشمنانش ) سخت است و در عين اينكه عذابش بر دشمنانش سخت است ، رحمتش بر دوستانش وسيع است ( در آن واحد دشمنش دچار عذاب و دوستش قرين ثواب است ) بر هر كه در مقام غلبه بر او برآيد مسلّط ، و هر كه در صدد مخالفتش بر آيد نابود ، هر كه از او دورى گزيند خوار ، و بر هر كس كه با او بدشمنى برخيزد غالب است ، هر كه ( امور دنيا و آخرت خود را باو واگذارد و ) بر او توكّل كرد كفايت ، و هر كه از او چيزى درخواست كرد عنايت ، هر كه ( در دنيا در راه او انفاق كرد و ) باو قرض داد ( در آخرت ) ادا : و هر كه از او سپاسگزارى كرد ، پاداش و سزايش را داد ، بندگان خداى ( در دنيا ميزان سعادت و شقاوت ) خود را بسنجيد پيش از آنكه شما را ( در ميزان آخرت ) بسنجد ، و حساب خودتان را ( در دنيا از نيك و بد ) برسيد پيش از آنكه ( در آخرت ) بحسابتان رسيدگى كنند ،
و نفس بكشيد پيش از آنكه ( پنجه مرگ ) راه گلو را بگيرد ( و نگذارد نفس از سينه خارج شود ) و منقاد و فرمانبردار ( خدا ) شويد پيش از آنكه شما را بقهر و جبر ( بسوى آخرت و دادگاه بازپرسى ) بكشانند ،
( خلاصه تا وقت باقى و فرصت در دست و زمينه براى اطاعت پروردگار مساعد و پيك اجل از در در نيامده از عمر و زندگى خود براى آخرت توشه تهيّه كرده ، از كارهاى زشت توبه و بكردارهاى نيك خويش بيفزائيد ، تا آنجا از گرفتاريها ، و برستگاريها نائل شويد ) و بدانيد هر كه از جانب خود كمك و يارى كرده نشود ( خداوند باو توفيق اطاعت ندهد ) تا اينكه از نزد خودش براى خودش پند دهنده ، و جلوگيرنده ( از گناهان ) نداشته باشد ، براى او از جانب ديگرى پند دهنده
[ 211 ]
و جلوگيرنده نخواهد بود ( انسان تا خودش در صدد اصلاح كار خودش بر نيايد ، ديگرى نميتواند امورات دنيويّه و اخرويّه او را اصلاح نمايد ) .