ترجمة
از سخنان آنحضرت عليه السّلام است هنگاميكه اراده جنگ خوارج را فرموده بود عفيف ابن قيس برادر اشعث بآنحضرت عرض كرد اگر در اين هنگام حركت كنى ميترسم بمراد خويش دست نيابى و اين
[ 168 ]
مطلب را من از علم نجوم دانسته ( و استخراج كردهام ) حضرت فرمودند :
آيا تو گمان دارى كه انسان را بساعتى هدايت مينمائى كه هرگاه در آن سفر كند بديها از او بگردد ،
و ميترسانى ( او را ) از ساعتى كه هرگاه در آن سفرى كند ضررى باو برسد ، پس هركس تو را تصديق كند قرآن را تكذيب كرده ( زيرا كه قرآن كريم فرمايد : قُل لا يَعلَمُ مَن فِى السَّمواتِ وَ الاَرضِ الغَيبَ اِلاَّ اللّهُ بگو نميدانند كسانيكه در آسمانها و زمينها ، هستند غيب را مگر خدا ) و در دفع مكروه و نيل محبوب از يارى خداوند تعالى بىنياز گرديده است ، و سزاى گفته تو آنست كه هر كه بفرمانت عمل كند ،
بايد تو را سپاس گذارد ، نه پروردگارش را ، زيرا تو بگمان خودت آن شخص را بساعتى راهنمائى كرده كه در آن به نفعى رسيده ، و از ضرر ايمن گشته است ،
بعد از آن حضرت رو بمردم آورده فرمودند :
اى مردم حذر كنيد از آموختن علم ستاره شناسى ، مگر باندازهايكه در دريا و يا صحرا بآن هدايت كرده شويد ( باندازهايكه در بيابان و دريا هرگاه راه را گم كرديد بتوانيد خود را بوسيله ستاره شناختن بمنزل و ساحل رسانده يا قطب و قبله را بشناسيد كافى است ) زيرا علم نجوم انسان را بكهانت ميكشاند ( و كهانت وسيلهايست براى راه پيدا كردن با شياطين و اجانين كه بتوسّط آنها كهنه از غيب خبر داده و مردم را اغلب از خدا باز داشته و فتنها و فسادهاى بسيار در ميان مردم احداث كرده و زن و شوهرهائى را از يكديگر جدا ساختهاند و بدانيد منجّم مانند كاهن و كاهن مانند ساحر و ساحر همچون كافر و كافر ( مخلّد ) در آتش است ( و هيچگاه خلاصى ندارد ) ( پس بميمنت و مباركى با ياد خدا و ) با نام خدا ( هم اكنون بسيج ) سفر كنيد ( كه انشاء اللّه پيروزى با ما است چنانچه همانطور هم شد و خلاف گفته منجّمين ثابت گرديد )