ترجمة
از سخنان آنحضرت عليه السّلام است هنگاميكه ياران درباره جنگيدن باهل شام با آنحضرت سخن گفتند بيان فرموده :
اجمال داستان آنكه چون اصحاب تمامى با حضرت امير المؤمنين بيعت كردند حضرت بوسيله جرير ابن عبد اللّه بجلّى نامه بمعاويه نوشتند و در آن مرقوم فرمودند كه مهاجر و انصار همه با من بيعت كردند تو نيز بايد بيعت نمائى و من جرير ابن عبد اللّه را كه از مهاجرين و مردى است با ايمان بسوى تو فرستادم تا از تو بيعت ستاند معاويه وقتى اين نامه را دريافت كرد در صدد برآمد تا مگر جرير را بفريبد لكن چون حضرت جرير را از مكر معاويه آگاه كرده و دستورات لازمه را باو داده بودند جرير مفتول معاويه واقع نگرديد آخر الامر معاويه بر پشت نامه آنحضرت نوشت چه كس تو را بر مسلمين والى گردانيد تا بعزل من فرمان دهى و السّلام از اين سوى چون مدّت ماندن جرير در شام بطول انجاميده و اصحاب ميدانستند معاويه بيعت نخواهد كرد براى استعداد جنگ با او از حضرت اجازه خواستند لذا فرمود مهيّا شدن من براى جنگ با اهل شام در صورتيكه هنوز جرير نزد ايشان است بستن باب صلح و خوبى بروى آنان و منصرف كردن ايشان از اطاعت است ، اگر اراده بيعت كرده باشند ( اگر ما در جنگ با آنان پيش دستى كنيم خواهند گفت اقدام تو در جنگ سبب انصراف ما از بيعت شد ) لكن من براى جرير وقتى معيّن كردهام كه از آن تجاوز نخواهد كرد و جز اينكه فريب خورده يا بفرمان من عاصى شده باشد اكنون رأى من اينست كه شما بآرامى و تأنّى كار كنيد ، گو اينكه از آماده بودنتان كراهتى ندارم ( بلكه خوشحال هم هستم ) و من چشم و بينى اينكار را زده نهان و آشكارش را بطوريكه بايد و شايد ديده و ديدم يكى از دو كار را بايد بكنم ، يا جنگ با مخالفين ، يا كفر بآنچه بر محمّد ( ص ) نازل شده ( زيرا كه حضرت رسول ( ص ) باو فرموده بود كه با ناكثين و قاسطين و مارقين خواهى جنگيد ، و اگر جنگ نميكرد خلاف فرمايش حضرت رسول واقع شده ، و ترك جنگ با معاويه و امثال او براى آنحضرت بمنزله كفر بود ) پس حال كه ترك جنگ با كفّار براى من محال است البتّه با آنان خواهم جنگيد ( آنگاه روى سخن را بسوى كسانيكه خون عثمان را بوى نسبت ميدادند كرده فرمايد ) عثمان كه بر امّت محمّد والى شد كارهاى ناهنجارى احداث كرد و باعث شد كه مردم دربارهاش حرفهائى بزنند ( اموال مسلمين را باقوام خود بخشيد ابوذر را
[ 126 ]
از مدينه طرد كرد عمّار ياسر را آزار نمود حدود اسلامى را معطّل گذاشت ، در اين كارها و سهل انكاريها بود كه مردم هم از او رو گردان شده تغييرش دادند ( در محاصره او را كشتند پس دامان من از لوث خون عثمان پاك و آنرا بمن نسبت دادن تهمت صرف است ) .