ترجمة
از سخنان آنحضرت عليه السّلام است كه پس از آنكه طلحه و زبير مخالفت خود را ظاهر و بطرف بصره
[ 106 ]
گريخته امير المؤمنين عليه السّلام بابن عبّاس كه او را براى برگرداندن زبير ببصره ميفرستاد چنين دستور داد ( ببصره كه وارد شدى ) البتّه طلحه را ديدار منماى كه اگر ديدارش كنى او را مانند گاوى خواهى يافت كه شاخ خويش را تيز كرده ( و براى شاخ زدن آماده است ) شتر سركش را سوار شده ميگويد رام و نرم رفتار است ( از فرط نادانى و خودسرى دست بكارهاى بزرگ زده و آنها را كوچك ميپندارد ) و ليكن زبير را ملاقات كن زيرا كه او طبيعتش نرمتر است ( و پند زودتر در او اثر ميكند ) با او بگو پسر دائى تو ( چون صفيّه مادر زبير دختر عبد المطلّب و خواهر ابو طالب است ) ميگويد تو مرا در حجاز شناخته ( بيعت كردى ) و در عراق ( بصره ) بيعت را شكسته خلافت مرا منكر شدى ( بگو بدانم ) آن بيعت كردنت كدام و اين عهد شكستنت كدام است ( چه امر خلافى از من مشاهده كردى كه باعث اين نافرمانى شد ) سيّد رضى ره فرمايد : على عليه السّلام اوّل كيست كه اين كلمه ( فما عدا ممّا بدا ) از او شنيده شده است و پيش از وى هيچكس لب باين كلام لطيف و شيرين نگشوده .