ترجمة
چنين گفتهاند : پسر حوط حارث نزد حضرت عليه السّلام آمده عرض كرد آيا گمانت درباره من آنست كه بگمان من ( طلحه و زبير و عايشه و يارانشان و ) سرپا كنندگان جنگ جمل بر گمراهى بودهاند حضرت عليه السّلام در پاسخ فرمودند : حارثا تو بزير و ما دون خويش نگريسته ، و از فوق خود چشم پوشيده ( در دلائل دندان شكن من نينديشيده ، رفتار و كردار آنها را پسنديده ) فلذا حيران و سرگردان ماندى ، تو نه حق را شناختى تا بدانى اهل آن كى است ، و نه باطل را شناسا شدى تا بدانى پيرو آن كدام است ، حارث گفت حال كه چنين است ، پس من با سعد ابن مالك ( ابى وقّاص ) و عبد اللّه عمر ( ابن الخطّاب ) كنارى گرفته و گوشه ميگزينيم ( ما ببينيم چه ميشود ) حضرت عليه السّلام فرمودند سعد و عبد اللّه بن عمر از كسانىاند كه نه حق را يارى كردند ، و نه باطل را فروگذاشتند ( مرا كه بر حق بودم يارى نكردند ، و يا كنارهگيرى خود باطل را تقويت كردند ، زيرا اگر بيارى من برميخاستند شايد سرنوشت
[ 1132 ]
جمل تغيير ميكرد ، تو هم بپرهيز از اينكه مانند آنان از خاذلين حق و مروّجين باطل شوى ) .