ترجمة
بسا دانشمندى كه نادانيش ( بامور آخرتش ) او را از حيات ابدى محروم ميگرداند ، و دانشش بحالش سودمند نمىافتد . ( ابن مقفّع مؤلّف كتاب تميمية الدّهر ، و معرّب كليله و دمنه با آنمقام انشاء و ادب در اثر بىپروائى و بىاحتياطى سفيان ابن معاوية مهلبى امير بصره اعضايش را قطعه قطعه از بدنش جدا كرده و در تنور افكنده و ميسوخت و او بدانها ناظر بود تا بمرد ، خليل ابن احمد عروضى را
[ 1065 ]
با ابن مقفّع ديدارى است از خليل پرسيدند او را چگونه يافتى گفت علمش را بيش از عقلش ديدم )