ترجمة
هر آنكه ( نداند و ) نميدانم گفتن را ترك كند مراكز كشته شدن را دريابد ، ( زنى از بزرگمهر چيزى پرسيد گفت ندانم ، گفت تو هر سال مبلغى فراوان از ملك مىستانى و اكنون مسئله را گوئى ندانم ، گفت آنچه از ملك مىستانم براى چيزهائى است كه ميدانم ، و اگر براى آنچه كه نميدانم بخواهد بمن چيزى دهد ، البتّه خزانههاى وى باينكار وفا نكند .