ترجمة
من اگر بينى مؤمن را با اين شمشيرم بكوبم ، كه مرا دشمن دارد دشمنم نخواهد گرفت ، و اگر كلّيّه اموال جهان را بر سر منافق بريزم كه مرا دوست دارد دوستم نخواهد داشت ، و اين براى آنست كه در علم خدا گذشته است ، و بزبان پيغمبر امّى جارى شده است كه ( فرمود يا على ) نه مؤمن تو را دشمن خواهد داشت
[ 1041 ]
و نه منافق تو را دوست خواهد گرفت ( و احاديث بدينمضمون در كتب فريقين بسيار است ، لكن برادران سنّى ما محبّت امير المؤمنين ( ع ) را بآن معنائيكه خدا و رسول منظور داشتهاند باور ندارند ، و بهمان محبّت دينى كه عموم مسلمين مأمورند با يكديگر داشته باشند تاويل مينمايند ، و از اين راه نفاق و دشمنى خويش را با حضرت امير المؤمنين صلوات اللّه و سلامه عليه بهتر ظاهر ميسازند ، اينجا تيمّنا براى روشنى چشم شيعيان يكى دو حديث معتبر نقل ميكنيم : محدّث قمّى رحمة اللّه عليه در كتاب سفينة البحار در مادّه لفظ حَبَبَ از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نقل ميكند كه فرمود : هر كه على را دوست داشته باشد از دنيا بيرون نرود ، جز اينكه از آب كوثر بياشامد ، و از ميوه طوبى بخورد ، و مكانش را در بهشت ببيند ، دانسته باشيد : هر كه دوست و شيعه على ( ع ) است درهاى هشتگانه بهشت برايش باز ميشود و او بدون حساب از هر در كه خواهد داخل ميشود ،
و باز در همان صفحه از جيش بن معمّر نقل ميكند : كه گفت : بر حضرت امير المؤمنين داخلشده پس از اسلام عرضكردم يا امير المؤمنين چگونه صبح فرموديد ؟ فرمودند صبح كردم در حاليكه دوستانم را دوست و دشمنانم را دشمنم ،
براستيكه دوست ما هر شب و روزى روح و رحمت و فرج را منتظر است ، و دشمن ما اساسى سرپا كرده است كه پايههاى آن بر سر آتش جهنّم است ، اى ابا معمّر دوست ما را آنقدرت و استطاعت نيست كه ما را دشمن بدارد ، و دشمن ما را آن توش و توان نيست كه ما را دوست بدارد ، خداوند دلهاى بندگانرا بر دوستى ما قرار داده است ، و هر آنكه ما را دشمن دارد خوار و مخذول ساخته است ، فلذا هرگز دوست ما دشمن نشود ، و دشمن ما دوست نگردد ، هرگز محبّت ما و محبّت دشمن ما در دلى جمع نشود ، خداوند دو دل در يك پيكر قرار نداده است ، كه با يكدل قومى را دوست دارد ، و با دلى ديگر دوست دار دشمنان آن قوم باشد .