ترجمة
( اى سرهنگ در ميدان جنگ بسيار افتد كه دشمن خويش را در چنگ سپاهيان تو زبون بيند و از در آشتى در آيد ) تو نبايد از صلح و سازشى كه خوشنودى خداى در آنست و دشمنت تو را بسوى آن ميخواند سرپيچى كنى ، چرا كه آسايش سپاهيانت و آرامش كشورت و آسودگى از اندوههايت در آن صلح است ، امّا زنهار زنهار ، پس از بستن پيمان صلح حزم و احتياط را از كف مگذار ، و از دشمن ( سرسخت ) غافل منشين ، و زير بار گمان نيكت مرو ،
زيرا چه بسا كه دشمن براى فريب زدن ( و خواب خرگوش دادن تو ) بصلح نزديك گردد ( تا همينكه سپاهيان تو بگمان صلح سلاح جنگ بيكسوى برنهند ، و بر آسايند ، بناگاه او همچون گرگ از بند جسته ، از كمين برون تاخته ، و جنگ را بسود خويش پايان بخشد . اصولا جنگ يعنى فريب يعنى غافلگير كردن حريف ، يا با شمشير يا با نيرنگ و تدبير ) امّا اگر ( ديدى مغز حريف از اين سودا خالى ، و واقعا آشتى را خواهان است و ) تو ميان خويش و دشمنت پيمان آشتى
[ 956 ]
بستى ، و بلباس امان و زينهارت ملبّسش ساختى البتّه به پيمانت وفادار باش ، و امانتى را كه بذمّه گرفتى رعايت كن ، و خويش را سپر پيمان و زينهارت بدار ، ؟ ؟ ؟ همه اختلافات آراء ، و پراكندگى اهواء بر مردم اسلام هيچ چيزى رعايتش از وفاى بعهد ؟ لازم نيست ( وفاى بعهد تا آنجا گرامى و محترم است كه ) حتّى پيش از پيدايش ( اسلام و ) اسلاميان بتپرستان هم چون عواقب شوم پيمان شكنى را دريافته بودند بر وفاى بعهد پايدار ميماندند ( فلذا زيبنده است كه مسلمانان با داشتن قوانين نورانى قرآن بيش از هر كس آنرا رعايت كنند و محترم بشمارند ،
مالكا ) نكند بامانى كه داده ، و پيمانى كه بسته خيانت ورزيده دشمنت را فريب دهى ( كه اينكار نشانه دليرى عصيان بر خداوند است ) و بر خداوند دليرى نكند جز بدبختى نادان و عهد و امان ( و پايدارى بر آن ) وسيله آسايشى است كه خداوند از روى مهر و رأفتش بر بندگانش مقرّر داشته است ، و دژى روئين و استوار است كه در جوار و پناه آن ميآرمند ، و نبايستى فريب و تبهكارئى در آن راه يابد .
و نيز پيمانى مبند كه در آن علّت و بهانه از فريب راه داشته باشد ( و بخواهى از آن راه دشمن را بفريبى ، بلكه بهر چه عهد كرده بايستى وفادار مانى ، و اگر پس از بستن پيمانى كه براى خدا بايستى آنرا محترم شمارى خويش را در تنگنا ( و دست و پاى بسته ) يافتى مبادا بخلاف حق و حقيقت آن رشته را بگسلانى . زيرا شكيبائى تو بر تنگى كارى كه ( دير يا زود ) اميد گشايش و دريافت پايان نيكيش را دارى ( هزاران بار ) بهتر از نيرنگ و فريبى است كه از پايانش بيمناكى ( و بيمناكيت از آنست كه دوست ندارى بجهانيان دوستى سست عهد و پيمان شكن معرّفى شوى ) و ديگر اينكه از جانب خدا نيز بازخواستى تو را فرو گيرد ، كه در دنيا و آخرت نتوانى خويش را از زير ( بار مسئوليّت ) آن بيرون كشانى .
[ 957 ]