ترجمة
اى مالك ، پس از بكار بستن اين دستورات ، نكند كه روى در پوشيدنت از رعيّت پر بطول انجامد ، زيرا كه اين روى نشان ندادن فرمانگذاران بملّت شعبه از تنگ گرفتن و بكارها ( ى كشور ) بىاطّلاع ماندن است ( اى پسر حارث ، يكى از چيزهائيكه باعث ويرانى ممالك اكاسره و قياصره شد همين روى نشان ندادن ، و بكارهاى ملّت بىاطّلاع ماندن بود ، بهوش باش كه ) اين روى از رعيّت نهان كردن زمامداران بهمان اندازه كه پنهان شدهاند ، بهمان اندازه آنان را باحوال كشور بىاطّلاعشان نگهميدارد ، آنگاه كار بزرگ نزدشان كوچك ،
و كوچك بزرگ ، زيبا زشت ، زشت زيبا ، حق و راستى بباطل ، و نادرستى مشوب و آميخته ميگردد ، ( و هرج و مرج در كشور بر پا ميشود ) مگر نه اين است كه فرمانگذار نيز بشرى است كه هر كارى را كه مردم از وى پنهانش دارند او بدان كار ناشناس ميماند ، و حق هم كه داراى
[ 952 ]
نشانه كه مراكز كذب و صدق از آن مشهود و هويدا باشد نيست ( بسا كارهاى باطل و دروغى كه راست و حق در نظرش جلوه دهند ، و او گول خورده تشخيص دادن نتواند ) اى مالك تو بيرون اين دو مرد نخواهى بود ، يا مردى هستى بخشايشگر ، و بخشنده در حقّ و راستى ، پس در اينصورت براى چه از حقّ واجبى كه ببخشى يا كار نيكى كه بجاى آورى ، روى از خلق درپوشى ، و مردى هستى مبتلاى بمنع و بخل ، كه در اينصورت هم مردم خودشان وقتى از بذل و بخشش مأيوس شدند ، با شتاب دست از تو بر خواهند داشت ( و پىكار خويش خواهند رفت پس در هر دو صورت از چه روى نشان ندهى ، و با پرده گيان بپرده نشينى ) با اينكه اغلب درخواستهاى مردم از تو چيزى نيست كه باعث رنج و دردسر باشد ( منتها كاريكه مرد با تو دارند اين است كه ) يا شكايت از مظلمهايست ، يا درخواست عدل و دادگرى در كارىست ( كه هر دوى آنها را تو بدون رنج و خرجى ؟ با جنبش دستى ، و يا حركت لبى ميتوانى انجام داده و آنان را از خويش خورسند سازى ) .