ترجمة
اى مالك البتّه بايستى از ميان افراد رعيّت دورترين و دشمنترين كس نزد تو آن ( بيشرف ) مردى باشد كه زشتيهاى مردم را جوياتر است ( آن نانجيب را از خويش بران كه تو را بتمام رعيّت بد بين خواهد كرد ) بديهى است كه در مردم زشتيهائى است كه والى را سزد كه ( همچون پدرى غيور و مهربان ) بر آنها پرده كشد ، بنابراين تو نبايد در پى كشف آنچه از عيوبشان كه بر تو پوشيده است برآئى ، زيرا وظيفه آنست كه هر چه از آن عيوب بر تو آشكار شود بپوشى و هر چه بر تو پوشيده است ، خدا خود حكم آن را خواهد كرد ، ( اى كسيكه از خداوند راز پوش چشم پوشيدن راز دارى ) اكنون كه ميخواهى خدا را ز رعيّتت را بپوشد ، پس تا ميتوانى راز پوش باش ، تا خدا نيز راز تو را بپوشد ، گره هر كينه را كه از مردم ( در دل تو ) است باز كن ،
و رشته هر انتقامى را از خويش ببر . و در ( شنيدن ) آنچه كه درستيش نزد تو درست نيست نادان باش ( و گوش بدان مده ) و در تصديق ( سخن آن نانجيب مرد ) سخن چين بدگوى شتاب مياور ، چرا كه سخن چين هر چند خويش را بطرز پند گوى جلوه دهد ، باز خيانت كار است ( نكند كه گوش بسخنش فرادارى نكند كه او را در دستگاهت راه گذارى ، كه اساس سلطنت را متزلزل خواهد كرد ) الا ، اى والى مصر هيچگاه بخيل را در جلسه شور خويش راه مده كه ( اگر دادى ) تو را از داد و دهش باز دارد ،
[ 921 ]
و از نادارى بترساند ( خدا اين اشخاص را از روى زمين براندازد ، كه نه خود بخشنده ، و نه بخشنده را بحال خود گذاراند ) و نيز شخص ترسو و آزمند را بخويش راه مگذار ، كه آن تو را بكارها سست كند ( و اين از پرآزى و حريصى ستم را برايت بيارايد ) و بدان كه اين بخل و ترس و حرص سه غريزه مختلفاند كه بدگمانى بخداوند تبارك و تعالى آن سه را گرد ميآورد ( و سبب عدم اعتماد بخداوند تعالى شده شخص را از ملكات فاضله باز ميدارد ) .